یافتن لایلا
مگ الیسن
هادی امینی
چترنگ
دسته بندی: ادبیات-آمریکا
| کد آیتم: |
1521572 |
| بارکد: |
9786227342291 |
| سال انتشار: |
1400 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
200 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «يافتن لايلا» نوشته مگ اليسن
مگ اليسن در کتاب «يافتن لايلا» داستاني درباره دختر بدسرپرست را براي خواننده به تصوير کشيده است. لايلا نام دختري است که با مادر و برادرش در خانهاي نيمه خراب زندگي ميکنند. مادر لايلا معتاد است و روزهاي زيادي را در خارج از خانه ميگذراند. با اينکه او و برادرش در وضعيت خوبي قرار ندارند، اما لايلا تمام تلاش خودش را براي ادار? زندگي به کار گرفته است. مردم هم تا حدودي متوجه اوضاع وخيم آنها شدهاند. مادر يکي از دوستان آنها به لايلا نزديک ميشود و وضعيت غيرعادي آنها را ميبيند! همين مورد، شروع ماجراهايي را در داستان به همراه دارد.
در داستان «يافتن لايلا» ميخوانيم:
«چاقوي آشپزخان? دسته سنگيني بود که واقعا به درد جدا کردن استخوان از گوشت ميخورد. تيز بود و دختر دستکم آن قدري ميدانست که آن را به سمت خودش نگيرد. ته اولين گره بزرگ موهايش را گرفت، نفس عميقي کشيد، چشمانش را محکم بست و چاقو را وسط آن زد و پايين کشيد تا آن به گرههاي کوچکتر تقسيم کند. اين کار را دوباره و دوباره تکرار کرد و سعي کرد به کف سرش نزديکتر شود. اين علم نبود اين بخش فقط کار بود. گره اولي خستهاش کرد. آن را به شش گره کوچکتر به انداز? انگشت تقسيم کرده بود و دستهايش از بالا گرفتن موها و بازکردن هر گره درد ميکرد. چشمهايش ميسوخت. چاقو با صدايي شبيه بريدن گوشت را روي موهايش ميگذاشت. اهميتي نميداد؛ اولي را تمام کرد و سراغ بعدي رفت وقتي تا جايي که ميتوانست، گرههايش را باز کرد و به شکلي هم موفق شده بود خودش را زخمي نکند، چاقو را کنار گذاشت و برس را برداشت.
سعي کرد از بالاي سرش شروع کند و به سمت پايين برس بکشد؛ ولي حتي او هم ميدانست که فايدهاي ندارد. نظرش را عوض کرد و از پايين شروع کرد، هر بار يک بند انگشت از موهايش را ميگرفت و ادامه ميداد تا اينکه به کف سرش رسيد. بيشتر چيزهايي که از اين کپ? گوريده باز شد، جدا شد و لاي برس گير کرد، چندتايي داخل وان ريخت و کمي هم روي سرش ماند. بعد از چند گره، بايد فرش کوچک مو را از برس بيرون ميکشيد تا بتواند به کارش ادامه دهد. اين فرشها را هم روي زمين کنار وان ميگذاشت. اين موهاي خيس و گوريده روي هم کپه شدند و شبيه چيزي شدند که يک گربه احتمالا پشت سرش به جا ميگذارد.
دختر کوچک ميخواست تمامش کند. دستهايش خسته بودند. آب حمام سرد شده بود. تمام سر و گردنش درد ميکرد. مثل يک نوزاد به گريه افتاد؛ چون همه چيز خيلي سخت بود. کاش ميتوانستم به او بگويم زندگي همين است. زندگي سخت و پيچيده و درهم است. زندگي انگلي است که در شکمتان زندگي ميکند و گوريل با استعدادي که دانشمندان به او زبان اشاره را ياد ميدهند. زندگي شبپرهاي است که شبنمها را مينوشد و ويروس آنفولانزاست و چيزي نيست که شما بتوانيد آن را کنترل کنيد.»
درباره نويسنده کتاب «يافتن لايلا»
مگ اليستن فارغالتحصيل دانشگاه برکلي کاليفرنياست. اليستن با نوشتن نخستين کتابش با نام «قبل? بينام» جايز? فيليپ کي ديک را دريافت کرد.
از ديگر کتابهاي مگ اليستن ميتوان به «اتا»، «فلورا» اشاره کرد.
درباره ترجمه فارسي کتاب «يافتن لايلا»
کتاب «يافتن لايلا» توسط هادي اميني به فارسي ترجمه شده است. نشر چترنگ چاپ و نشر کتاب را به عهده داشته است.