الماسها ابدياند
چهارمين رمان از سري ماجراهاي جيمز باند. ايان فلمينگ، خالق شخصيت جيمز باند و نويسنده سري کتابهايي با شخصيت اين مأمور مخفي باهوش و چالاک، در رمان «الماسها ابدياند» ماجراي قاچاق الماس از سيرالئون به امريکا را روايت ميکند. جيمز باند در اين رمان مأمور ميشود که وارد دم و دستگاه قاچاقچيان شود و از چند و چون کارشان سردرآورد و آنها را به دام اندازد. فيلمي که بر اساس اين رمان ساخته شده آخرين اقتباس از سري ماجراهاي جيمز باند است که در آن شون کانري، معروفترين جيمز باند تاريخ سينما، نقش مأمور 007 را بازي کرده است. رمان اين گونه آغاز ميشود: «عقرب امپراتور با دو چنگال جنگياش که مثل دستهاي کشتيگيري جلو گرفته بودشان، با خشخشي خشک از زير صخرهها، از سوراخي بهاندازه يک انگشت بيرون آمد.
بيرون از سوراخ، تکه زميني تخت و سخت بود و عقرب در مرکز آن روي نوک چهار جفت پايش ايستاده بود. اعصاب و عضلاتش براي عقبنشيني سريع آماده شدند و حواسش در جستوجوي ريزلرزههايي بود که حرکت بعدياش را مشخص ميکرد.
مهتاب، تابان درون بوته بزرگ خار، انوار پررنگ ياقوتي را روي بدن پانزده سانتي سخت، سياه و صيقلي ميپراکند و روي نيش سفيد نمناکش که از آخرين بندِ دم بيرون زده بود و اکنون موازي با پشت تخت عقرب خم شده بود، محو ميدرخشيد.
نيش بهآرامي درون غلافش سريد و اعصاب درون کيسه زهرِ توي کمرش آرام گرفت. عقرب تصميمش را گرفته بود. ولع بر ترس پيروز شده بود.»
«الماسها ابدياند» با ترجمه محمدهادي سالارورزي در نشر چترنگ منتشر شده است.
درباره نويسنده: ايان فلمينگ (1964 – 1908)، داستاننويس و روزنامهنگار بريتانيايي و افسر اطلاعات نيروي دريايي انگليس در زمان جنگ جهاني دوم.
