عزاداران بیل
غلامحسین ساعدی
نگاه
دسته بندی: داستان-ایرانی
| کد آیتم: |
122332 |
| بارکد: |
9789643514181 |
| سال انتشار: |
1397 |
| نوبت چاپ: |
22 |
| تعداد صفحات: |
208 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «عزاداران بَيَل» اثر غلامحسين ساعدي
هشت قص? بههمپيوسته از وهم و ترس و فقر و کابوس و جهل و خرافه و بيماري و مرگ. غلامحسين ساعدي در قصههاي کتاب «عزاداران بَيَل» ما را به دنيايي گروتسک ميبرد که در آن خنده و وحشت درهمتنيدهاند.
کتاب «عزاداران بَيَل» يکي از آثار مهم و شاخص ادبيات داستاني معاصر ايران و از آن دست آثار ادبي است که رنگ کهنگي به خود نميگيرند.
کتاب «عزادارن بيل» را نخستين نمون? ادبيات رئاليسم جادويي در ايران دانستهاند اگرچه ساعدي قصههاي اين کتاب را زماني نوشت و براي اولين بار در سال 1343 منتشر کرد که هنوز، دست کم در ايران، حرف و سخني از رئاليسم جادويي نبود و ساعدي با تکيه بر واقعيتهاي بومي و وهمي که اين واقعيتها برميانگيخت در کتاب «عزاداران بيل» سبکي در حالوهواي رئاليسم جادويي ابداع کرد.
وقايع کتاب «عزادارن بيل» اگرچه در جغرافيايي کوچک و محدود رخ ميدهند اما ساعدي از اين جغرافياي کوچک و محدود جهاني وسيع و غريب و پيچيده و پر رمز و راز ساخته است.
غلامحسين ساعدي در کتاب «عزاداران بيل» از مسخ انسانها، از فقر و محروميت، از جهل و خرافه و از ترس و قطحي و مرگ و بيماري سخن ميگويد و از کابوسهايي که رَخت واقعيت به تن ميکنند.
داريوش مهرجويي براساس قص? چهارم کتاب «عزادارن بيل» فيلم معروف «گاو» را ساخته که از فيلمهاي مهم و پيشرو و يکي از اولين فيلمهاي موج نوِ سينماي ايران است.
مروري بر کتاب «عزادارن بيل»
کتاب «عزادارن بيل» از هشت قص? بههمپيوسته تشکيل شده که همگي در روستايي به نام بَيَل اتفاق ميافتند و هر قصه دربار? يکي از آدمهاي اين روستاست.
بيلِ کتاب «عزاداران بيل» يک سرزمين فقير و قحطيزده است که مردم آن درگير جهل و خرافه و وهم و گرسنگي و بيماري و مرگند و بعضي از آنها براي سير کردن شکم خود به روستاهاي مجاور دستبرد ميزنند.
ساعدي در قصههاي کتاب «عزاداران بيل» ماهرانه واقعيت را به عرص? وهم و کابوس و قدرتهاي غريب و جادويي ميکشاند. شخصيتهاي اين کتاب همگي گويي در تسخير نيروهايي مرموز و هراسناک هستند.
مرگ يکي از نيروهايي است که از همان ابتداي کتاب «عزاداران بيل» ساي? خود را بر سر روستا و اهالي آن گسترده است. قص? اول اين کتاب دربار? پسري است که مادرش مرده و او نيز، گويي در عالم رؤيا و يا در واقعيتي که به رؤيا ميماند، دست در دست مادرش به سفر مرگ ميرود.
قص? دوم کتاب «عزاداران بيل» هم دربار? مرگ است و اينبار دربار? پسري که پدرش مرده است.
در بعضي قصههاي ديگر کتاب «عزاداران بيل» نيز مرگ بهنحوي حضور دارد. مثلاً در قص? چهارم اين کتاب، که چنانکه پيشتر اشاره شد مبناي اقتباس مهرجويي در فيلم «گاو» است، اين مرگِ گاو مشدي حسن است که صاحب گاو را به جنون ميکشاند و به گاو بدل ميکند.
گرسنگي و فقر و جهل و خرافه از ديگر مضامين تکرارشونده در کتاب «عزاداران بيل» هستند.
ساعدي در کتاب «عزاداران بيل» نمونههايي درخشان از فضاسازي و خلق وضعيتها و شخصيتهاي گروتسک ارائه ميدهد. او در قصههاي اين کتاب با طنزي تلخ و سياه ما را به تاريکجاهايي ميبرد که ترس و فلاکت و کابوس در آنها خانه کرده است و اينگونه کابوسهاي جمعي را از اعماق به سطح ميآورد و پيش روي مخاطبانش قرار ميدهد.
در بخشي از قص? هشتم کتاب «عزاداران بيل» ميخوانيد: «مشدي رقيه فتيل? فانوس را کشيد پايين و بعد پريد توي يک چارديواري. اسلام هم پريد. مشدي رقيه فانوس را گذاشت کنار ديوار و دربچ? پاي ديوار را باز کرد و روشنايي قرمزي آمد بيرون. اسلام سرش را برد تو. طويل? بزرگي بود با فانوسي که به تير آويزان کرده بودند. سه تا گاو سرشان تو کاهدان بود. و يک گوني خالي را مثل لاشه زده بودند به تير وسط طويله. اسب لاغري بيحرکت ايستاده بود وسط طويله سرش را آويزان کرده بود پايين. مشدي رقيه هم سرش را از همان دريچه برد تو، اسب را صدا زد که آمد و ايستاد جلو آن دوتا. اسلام از گوشهاي اسب گرفت و سرش را کشيد بيرون. چشمهاي اسب بسته بود و از دهان نيمه بازش خوناب? غليظي ميريخت بيرون.
مشدي رقيه گفت: "ميبينيش؟"
اسلام با دست اشکهاي اسب را پاک کرد و گفت: "حالا يه مشت خاک بردار بيار."
مشدي رقيه پاشد و رفت از گوش? ديگر بام يک مشت خاک برداشت و آورد ريخت جلو اسلام. اسلام چادر مشدي رقيه را گرفت و پيچيده دور دست چپش و دهان اسب را باز کرد و مشتش را چپاند لاي دوتا فک حيوان. مشدي رقيه فانوس را برد بالا، گلوي تاريک اسب روشن شد، اسلام با دست راست خاکها را برداشت و پاشيد به دهان اسب. اسب چشمانش را بست و دهانش را همانطور باز نگهداشت. اسلام مشت ديگري خاک پاشيد به حفرة تاريک گلوي اسب و مشتش را کشيد بيرون. اسب عقب عقب رفت و سرفه کرد گاوها سرشان را از توي کاهدان بيرون آوردند و اسب را نگاه کردند.
مشدي رقيه گفت: "چطور شد؟"
اسلام گفت: "ديگه خوب شد. چندتا زالو چسبيده بود به حلقش که کارشان ساخته شد. حالا ديگه خون تف نميکنه."
مشدي رقيه دربچه را بست. اسلام چادر مشدي رقيه را از مشت چپش باز کرد و انداخت کف چار ديواري. بلند که شد سه تا سايه خود را از بالاي ديوار عقب کشيدند و قاه قاه خنديدند.»
چاپ فعلي کتاب «عزاداران بَيَل» را انتشارات نگاه منتشر کرده است.
دربار? غلامحسين ساعدي، نويسند? کتاب «عزاداران بيل»
غلامحسين ساعدي، متولد 1314 در تبريز و درگذشته به سال 1364، داستاننويس، نمايشنامهنويس، فيلمنامهنويس، پژوهشگر، روزنامهنگار، جُستارنويس، مقالهنويس، پزشک، مترجم و شاعر ايراني است. ساعدي يکي از نويسندگان پيشرو و نوآورِ ايران بود و سبک خاص خود را در قص? ايراني معاصر ابداع کرد؛ سبکي مبتني بر تمثيل و احضار عناصر فراواقعي و وهمانگيز به متن واقعيت که باعث شد او را مُبدعِ رئاليسم جادويي در ايران بدانند. او همچنين يکي از نمايشنامهنويسان مهم ايراني است.
روستاييان، مردم طبق? متوسط شهري و تهيدستان و لمپنها و ساکنان حاشي? شهرها از شخصيتهاي اصلي قصهها و نمايشنامههاي ساعدي هستند. گروتسک و فضاهاي غريب و وهمآلود و کابوسوار يکي از ويژگيهاي اصلي آثار ساعدي است.
ساعدي با آثارش در سينماي موج نوِ ايران نيز حضوري تأثيرگذار داشته است و از قصههاي او در عالمِ سينما اقتباسهاي موفقي انجام شده است. بهجز فيلم «گاو» داريوش مهرجويي که به آن اشاره شد، فيلم «آرامش در حضور ديگران» ناصر تقوايي نيز اقتباس از قصهاي به همين نام از غلامحسين ساعدي است. همچنين داريوش مهرجويي فيلم «داير? مينا» را براساس قص? بلند «آشغالدوني» ساعدي ساخته است.
ساعدي در کار پژوهشي و روزنامهنگاري هم دستي داشت. از آثار پژوهشي او ميتوان به تکنگاري «اهل هوا» اشاره کرد. او همچنين سردبير مجلههاي «انتقاد کتاب» و «الفبا» بود.
از آثار غلامحسين ساعدي ميتوان به مجموعه داستانهاي «ترس و لرز»، «گور و گهواره» و «واهمههاي بي نام و نشان» و نمايشنامههاي «لالبازيها»، «چوببدستهاي وَرَزيل» و «واي بر مغلوب» اشاره کرد.