محشر صغرا
نویسنده: تادئوش کونویتسکی
مترجم: فروغ پوریاوری
ناشر: ثالث
دسته بندی: سایر کشورهای اروپا
2,400,000 ریال
کتاب «محشر صغرا» اثر تادئوش کونویتسکی
داستانی از دوران رخوت مقاومت و مبارزه در لهستانی که فاصله زیادی با برقراری دموکراسی دارد. کتاب «محشر صغرا» نوشته تادئوش کونویتسکی رمانی است که به طرح مسئله و پرسشی اساسی پرداخته و آن اینکه ادبیات و هنر و عمل نوشتن چگونه میتواند در مبارزه با استبداد و خفقان موثر باشد و چگونه میتوان جامعهای را که دست از عمل شسته دوباره به عرصه مقاومت کشاند؟
کتاب «محشر صغرا» را از رمانهای مهم لهستانی در دوران پس از جنگ نامیدهاند. این رمان اولینبار در سال 1979 به چاپ رسید.
رمان «محشر صغرا» از متن انگلیسی اثر با عنوان «A minor apocalypse» به فارسی ترجمه شده است.
مروری بر کتاب «محشر صغرا»
ادبیات، تئاتر و سینمای لهستان در دورهای از قرن بیستم بسیار بالنده بود و چهرههای مطرح و جهانی داشت که اهمیت و تاثیری فراتر از لهستان از خود باقی گذاشتند. لهستان از جمله کشورهایی است که در طول قرن بیستم حوادث و رخدادهای متعددی را پشت سرگذاشت و در طول چند دهه با بحرانهایی متعدد روبرو بود. کتاب «محشر صغرا» اثر تادئوش کونویتسکی به روایت سالهایی از این دوران مربوط است.
در آغاز کتاب «محشر صغرا» و پیش از شروع رمان، مصاحبه دوروتا سوبیسکا با تادئوش کونویتسکی ترجمه شده که در آن به جهان داستانی کونویتسکی و دیدگاههای او پرداخته شده است. کونویتسکی در بخشی از این مصاحبه درباره اهمیت ادبیات در لهستان گفته است: «ادبیات در لهستان اهمیتی ملی و رهاییبخش دارد، در آمریکا فاقد چنین اهمیتی است، علتش این است که در لهستان ادبیاتْ زندگی ـ تاریخ (life-history)، تداومبخشِ تاریخ ـ زندگی (history-life) و هویت جامعه است. به برکت وجود ادبیات بود که این جامعه از تمام بداقبالیهایش جان به در برد، اما این اوضاع و احوال برای ادبیات عادات بسیار بدی از قبیل نوکرمآبی یا این تعهد را هم به بار آورده که باید، مثل کلیسای کاتولیک، با مشتهای بالابرده با تمام دشمنان بجنگد.»
کتاب «محشر صغرا» به همین سنت ادبی در لهستان تعلق دارد و کونویتسکی به واسطه روایت سرگذشت یک فرد تصویری از جامعه در دورهای خاص به دست داده است.
رمان «محشر صغرا» در ساعتی دلگیر در روزی از روزهای آغاز پاییز شروع میشود. راوی از خواب بیدار میشود و از پنجره اتاقش آسمانی را میبیند که مالامالِ ابرهای بارانی است. آسمان دلگیرِ ابری، با فضای زندگی راوی مطابقت دارد. او نیز غرق در افکاری تیره است و دلیل این وضعیت شرایط حاکم بر جامعه او است. او بحران جنگ را از نزدیک دیده است و میگوید «من تمام درندهخویی همنوعانم و تمام فرشتهخویی غیرعادیشان را تجربه کردهام. من در راه پرزحمتِ تکاملِ فردیِ موسوم به سرنوشت سفر کردهام. من یکی از شما هستم. یک هوموساپینس بینام و نشانم.»
راوی رمان «محشر صغرا» بسیار تنها است و با عنکبوت داخل اتاقش احساس نزدیکی میکند. میگوید ما دو تا از سر نیاز با هم دوست شدهایم: «عنکبوت به دلایلی دوست و همپالکی ندارد و همپالکیهای من نیز مردهاند.» او نویسندهای است مخالف که مدتی است نوشتن را رها کرده و به کنج تنهایی خزیده چرا که فکر میکند نوشتن نتوانسته به تغییر وضعیت جامعه کمک کند. او نیز به نوعی دچار بیعملی شده است. درست در همین جا است که با پیشنهادی روبرو میشود که میتواند سرنوشت خودش و شاید جامعهاش را دچار تحولی کند: «پیشنهاد میکنیم امشب سر ساعت هشت خودتان را جلوی ساختمان کمیته مرکزی حزب آتش بزنید.»
شخصیت اصلی رمان «محشر صغرا» خود را آزاد میداند؛ یکی از معدود آدمهای آزاد در مملکتی که دچار بردگی کاملا آشکاری است. «بردگیای که بر آن نیمهتینه گلوگشاد و خوشظاهر معاصر را پوشاندهاند.» او آزاد و تنها است و در فکر پایان دنیای شخصیاش است که با پیشنهاد خودسوزی به قصد برانگیختن دیگران مواجه میشود: «اینک پایان دنیا. پایان دنیا نزدیک است، دارد فرامیرسد. شاید هم دنیای خودم است که آرام آرام به آخر میرسد. پایان دنیای شخصی من. اما پیش از آنکه دنیایم خرد و خراب شود، به اتمها تجزیه و به هیچ بدل شود، واپسین فرسنگ جلجتایم در انتظارم است. آخرین دورِ این ماراتن همان چند پلۀ بالا یا پایین نردبان که بیمعناست.»
کتاب «محشر صغرا» رمانی آشکارا اجتماعی است که تصویری از لهستان پس از جنگ و پیش از برقراری دموکراسی به دست داده است. راوی رمان ضمن شرح سرگذشتاش تصویری از جامعه و دورانش هم به دست میدهد. او خود را متعلق به نسلی در حال انقراض میداند. نسلی که سالهای سال مبارزه کرده اما دیگر پیر شده است حالا او میگوید: «تمام آن مجلهها و گاهنامههای نیمهقانونی و استینافهایی که دیگر تقریبا هیچکس نمیخواندشان... تمامشان را گذاشتهایم در کوزه. البته، جوانها میخوانند. اما آنها هم ازدواج میکنند، بچهدار میشوند، یک فیات کوچولو میخرند، وا میدهند، و کمکم پولدار میشوند.» او میگوید ما بچههای قرن نوزدهم بودیم. نسلی که پدرانشان عضو لژیونهای پیلسودسکی یا ارتش مخفی بودند و خودشان در خلال جنگ جهانی دوم در ارتش ملی یا در اتحادیه جوانان مبارز بودهاند اما در پایان قرن بیستم خیلی از مفاهیم و موضوعاتی که در سالهای ابتدایی قرن اهمیت داشت کاملا بیمعنی شدهاند.
در وضعیتی که تمام مفاهیم انسانی معنای خود را از دست دادهاند و بی تفاوتی حاکم است، نویسنده مخالف و البته ناامید رمان «محشر صغرا» با پیشنهادی عجیب روبرو میشود و این موجب درگرفتن رشتهای از حوادث مختلف در طول داستان میشود.
درباره تادئوش کونویتسکی نویسنده کتاب «محشر صغرا»
تادئوش کونویتسکی، داستاننویس، فیلمنامهنویس و کارگردان معاصر لهستانی است که در 22 ژوئن 1926 در نووا وی لیکا متولد شد. کونویتسکی تحصیلات دانشگاهیاش را در رشته زبان و ادبیات لهستانی در دانشگاههای یاجیلونسکی کراکوف و دانشگاه ورشو پشت سر گذاشت. در سالهای 1944 و 45 زمانی که لهستان توسط ارتش نازی اشغال شد، کونویتسکی پارتیزان بود و علیه قوای نازی ایستاد. او در سال 1950 به عضویت نویسندگان مجله فرهنگ نوین درآمد و هفت سال در این مجله مشغول به کار بود. از سال 1949 به اتحادیه نویسندگان لهستان پیوست و تا سال 1983 که اتحادیه منحل شد عضو آن بود. کونویتسکی در سالهای 1950 و 1954 برنده جایزه درجه سوم دولتی ادبیات لهستان شد و جایزه درجه اول دولتی ادبیات لهستان را نیز در سال 1966 به دست آورد. او همچنین در عرصه فیلمسازی نیز جوایز زیادی از جمله جایزه پرمیو موندللوی ایتالیا را کسب کرده است. کونویتسکی در ژانویه 2015 از دنیا رفت. آثار او عبارتند از: «قدرت» (1954)، «شهر اشغال شده» (1954)، «ساعت غم» (1954)، «سوراخ آسمان» (1959)، «تفسیر خواب» (1963)، «هیچ یا هیچ» (1971)، «وقایعشمار برخوردهای عشقی» (1974)، «تقویم و ساعت شنی» (1976)، «عقده لهستانی» (1977)، «محشر صغرا» (1979)، «طلوع و افول ماه» (1982)، «رودخانه زیرزمینی، پرندگان زیرزمینی» (1984)، «دنیای نو و همسایگان» (1986) و «بوهین» (1987). برخی از فیلمهای کونویتسکی هم عبارتند از: «آخرین روز تابستان»، «شیرجه» و «دره عیسی».
درباره ترجمه کتاب «محشر صغرا»
کتاب «محشر صغرا» با ترجمه فروغ پوریاوری در نشر ثالث منتشر شده است.
فروغ پوریاوری، متولد 1334، مترجم باسابقه ایرانی است. او در رشته زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرده و به طور خاص به ترجمه از نویسندگان اروپای شرقی پرداحته است. او آثار متعددی از نویسندگانی چون میلان کوندرا، ایوان کلیما، نادین گوردیمر، واتسلاو هاول و... به فارسی برگردانده است. «قاضی»، «قرب جوار»، «جار و جنجال در باغ گواوا»، «سرزمینهای شبحزده»، «فریدا»، «وصیت خیانتشده»، «کتاب خنده و فراموشی»، «نه فرشته، نه قدیس»، «مواجهه»، «روح پراگ»، «سرزمینهای شبحزده» و «ژاک و اربابش» تعدادی از ترجمههای پوریاوری هستند.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | سایر کشورهای اروپا |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | گالینگور |
تعداد صفحه: | 320 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک