برادران کارامازوف
The Brothers Karamazov
فیودور داستایفسکی
احد علیقلیان
مرکز
دسته بندی: ادبیات-روسیه
| کد آیتم: |
142019 |
| بارکد: |
9789642132423 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
21 |
| تعداد صفحات: |
852 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
وزیری |
کتاب «برادران کارامازوف» اثر فيودور داستايفسکي
نمونه اعلاي همزيستي ايمان و بيايماني در آثار فيودور داستايفسکي. داستايفسکي که در همه عمر با همزيستي ايمان و بيايماني مواجه بود در رمان «برادران کارامازوف» بيان هنري نهايياش از اين همزيستي را روايت کرده است.
داستايفسکي زماني که کتاب «برادران کارامازوف» را مينوشت به عنوان نويسنده و چهرهاي اجتماعي در اوج دوران حرفهاي خود بود.
داستايفسکي سه سال صرف نوشتن کتاب «برادران کارامازوف» کرد و اين اثر سرانجام در سال 1880 به پايان رسيد. اين سه سال را ميتوان يکي از آرامترين دورههاي زندگي او دانست.
برخي از رمانهاي داستايفسکي نخست به صورت دنبالهدار منتشر شدند و کتاب «برادران کارامازوف» نيز اولينبار به صورت داستان دنبالهدرا منتشر ميشد و بسيار هم خوانده ميشد و موضوع بحث بود.
رمان «برادران کارامازوف» يکي از شاهکارهاي داستايفسکي به شمار ميرود و برخي منتقدان معتقدند که اين رمان به لحاظ ساختاري بيشترين تقارن را در ميان آثار داستايفسکي دارد.
کتاب «برادران کارامازوف» در سالهاي مختلف توسط مترجمان متعدد به فارسي برگردانده شده است. يکي از اين ترجمهها توسط احد عليقليان انجام شده و اين ترجمه در نشر مرکز منتشر شده است.
مروري بر کتاب «برادران کارامازوف»
داستاني که داستايفسکي در کتاب «برادران کارامازوف» روايت کرده فراتر از روايت يک قتل و بازجويي و محاکمه است اگرچه پيش از هرچيز همينها است. او داستان را با چنان مهارت و ضربآهنگي روايت کرده که تمام توجه خواننده جلب ماجرا ميشود.
داستايفسکي در سال 1871 در حالي که پنجاه سال داشت، پس از چهار سال دوري از کشور به روسيه برگشت. در اين زمان همسر جوانش کارهاي او را بر عهده گرفت و در سال 1873 ناشرش شد و به اين ترتيب براي اولينبار تا حدي ثبات مالي براي داستايفسکي فراهم شد. در سال 1876 داستايفسکي و همسرش خانهاي را که در شهرستان آرام استارايا روسا اجاره کرده بودند خريدند و اين همان محلي است که حوادث کتاب «برادران کارامازوف» در آن رخ ميدهند.
احد عليقليان در ترجمهاش از رمان «برادران کارامازوف» پيشگفتار ريچارد پوير را هم به فارسي برگردانده است. پوير در بخشي از اين متن ميگويد سبک کتاب «برادران کارامازوف» بر پايه گفتار است نه نوشتار به اين معني که داستايفسکي صداها را تصنيف کرده است. از يادداشتها و نامه او مشخص است که چگونه عبارات، سبکهاي گفتار، تکيهکلامها را گردهم ميآورد. انتشار دفتر يادداشتهاي داستايفسکي نشان داد که برخلاف تصور رايج او در سبکپردازي شلخته نبوده و همه غرابتهاي نثر او عمدي است و اين غرابتها نوعي «جهل آگاهانه» است.
ريچارد پوير همچنين ميگويد که هر شخصيت اصلي در رمان «برادران کارامازوف» شيوه گفتار متمايز خود را دارد. داستايفسکي برخلاف بسياري از نويسندگان همدورهاش به تفاوتهاي بياني خاص، منطقهاي و طبقاتي علاقهاي نداشت. آنچه او در صداي شخصيتهاي ميجست بيان خاص شخصي بود. او از غناي زبان گفتاري، شوخ و شنگي آن، سهوهاي خوشايند، ويژگيهاي عجيب افشاگرانه و غرابتهايش لذت ميبرد.
در بخشي از رمان «برادران کارامازوف» با ترجمه احد عليقليان ميخوانيم: «دبيرستان را تمام نکرد؛ يک سال ديگر از درسش مانده بود که ناگهان به آن دو بانو اعلام کرد که سر موضوعي که به يادش آمده بايد پدرش را ببيند. غصهشان گرفت و نميخواستند بگذارند برود. سفر بسيار ارزان بود، و خانمها نگذاشتند که ساعتش را گرو بگذارد ـ هديهاي از طرف خانواده ولينعمتش پيش از رفتن به خارج ـ بلکه گشادهدستانه هزينه سفر را پرداختند و حتي جامه و زيرجامههاي نو برايش خريدند. اما نيمي از پول را برگرداند و اعلام کرد که قصد دارد حتما با قطار درجه سه سفر کند. وقتي به شهر ما رسيد به نخستين پرسش پدرش پاسخ مستقيم نداد: و دقيقا چرا پيش از پايان تحصيلت به اين سفر آمدهاي؟ اما ميگويند بيش از حد معمول غرق در انديشه بود. اندکي بعد معلوم شد که به جستوجوي قبر مادرش آمده است. آن موقع حتي انگار اعتراف کرد که تنها قصدش از آمدن همين بوده است. اما اين بههيچروي يگانه علت سفرش نبود. چهبسا خودش نميدانست و بههيچوجه نميتوانست بيان کند که دقيقا چه چيز ناگهان در جانش سر برداشت و بهگونهاي مقاومتناپذير او را به آن راه نو، ناشناخته و ديگر گريزناپذير کشاند».
درباره فيودور داستايفسکي نويسنده کتاب «برادران کارامازوف»
فيودور داستايفسکي در يازدهم نوامبر 1821 در مسکو متولد شد. پدرش گرچه تباري اشرافي داشت اما در اين زمان ديگر از درجه اعتبار افتاده بود. او يک جراح نظامي بود که از ارتش استعفا داده و در زمان تولد فيودور، دکتر بيمارستان مارينسکي در مسکو براي فقرا شده بود. مادر داستايفسکي، ماريا نخائوا، دختر بازرگان متمولي بود که او نيز تا حدي مقام و موقعيت خود را از دست داده بود. فيودور به همراه برادر بزرگتر و خواهرهاي کوچکترش در محوطه بيمارستان مارينسکي و در بخش الحاقي به ساختمان اصلي بيمارستان رشد کرد. او در انزوا رشد کرد و تا مدتها در خانه درس خواند و با سلطه پدري مستبد روبهرو بود. در سيزدهسالگي به مدرسهاي خصوصي در مسکو رفت و در شانزده سالگي او را به مدرسه مهندسي نظامي در سنپترزبورگ فرستادند. داستايفسکي در اين دوره با اشتياق آثار شاخص نويسندگان مختلف را خواند و سليقه ادبياش شکل گرفت و به خصوص علاقه زيادي به گوگول پيدا کرد. در سال 1843 داستايفسکي از مدرسه نظامي فارغالتحصيل شد و بعد از يک سال خدمت اجباري، با کنارهگيري از مقام نظامياش به نويسندگي روي آورد. اولين رمان او با عنوان «مردم فقير» يا «بيچارگان» در 1846 منتشر شد و شهرت و مقبوليت زيادي برايش به همراه آورد. داستايفسکي زندگي پرفراز و نشيبي داشت و استبداد تزاري دامن او را هم گرفت. با درگرفتن شورشهاي انقلابي در سراسر اروپا در 1848، موج تازهاي از سرکوب به روسيه هم رسيد و در نتيجه آن داستايفسکي در 1849 بازداشت شد و به چهار سال حبس با اعمال شاقه و تبعيد محکوم شد. داستايفسکي پس از رهايي رمانهاي متعددي نوشت که برخي از آنها در شمار شاخصترين شاهکارهاي ادبيات جهاني به شمار ميروند. او در طول شصت سال زندگياش يعني تا بيستوهشتم ژانويه 1881، نه تنها به يکي از مهمترين چهرههاي ادبيات روسيه بلکه به قلهاي در ادبيات جهاني بدل شد و در زمان حياتش به شهرتي عام دست پيدا کرد. «جنايت و مکافات»، «ابله»، «برادران کارامازوف»، «قمار باز»، «جوان خام» و «نيه توچکا» عناوين برخي از آثار ترجمه شده داستايفسکي به فارسي است.
درباره ترجمه کتاب «برادران کارامازوف»
کتاب «برادران کارامازوف» با ترجمه احد عليقليان در نشر مرکز منتشر شده است.
احد عليقليان، متولد 1338 در تهران، مترجم ايراني است. عليقليان پس از تحصيلات ابتدايي و متوسطه براي ادامه تحصيل در رشته زبان و ادبيات انگليسي به دانشگاه شيراز رفت. او پس از گرفتن مدرک کارشناسي به ادامه تحصيل در مقطع کارشناسي ارشد رشته آموزش زبان انگليسي در همان دانشگاه شيراز پرداخت و در سال 1368 فارغالتحصيل شد. عليقليان مترجمي حرفهاي است و تاکنون آثار متعددي در حوزههاي مختلف به خصوص در زمينه ادبيات و تاريخ از زبان انگليسي به فارسي برگردانده است. برخي از ترجمههاي او به عنوان کتاب فصل يا کتاب شايسته تقدير شناخته شدهاند. عليقليان به جز ترجمه به کار تدريس هم پرداخته است. برخي از عناوين ترجمههاي او عبارتند از: «جنايت و مکافات»، «آسياب رودخانه فلاس»، «آليور تويست»، «ديويد کاپرفيلد»، «اختراع قوم يهود»، «اروپا از دوران ناپلئون»، «تراژدي مردم»، «تولد اروپا» و «جهاني شدن منصفانه».