عشق اول و دو داستان دیگر
نویسنده: ایوان تورگنیف ، فیودور داستایفسکی
مترجم: سروش حبیبی
ناشر: فرهنگ معاصر
دسته بندی: ادبیات روسیه
2,040,000 ریال
عشق اول و دو داستان دیگر
ایوان تورگنیف، فیودور داستایفسکی
سروش حبیبی
ناشر: فرهنگ معاصر
کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر» اثر ایوان تورگنیف، فیودور داستایفسکی
سه داستان کوتاه از دو نویسنده بزرگ ادبیات روس. کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر» شامل سه داستان از ایوان تورگنیف و فیودور داستایفسکی است که هر دوی آنها از قلههای ادبیات روسیه به شمار میروند.
سه داستانی که در کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر» منتشر شدهاند توسط سروش حبیبی انتخاب و از زبان اصلی به فارسی ترجمه شدهاند. حبیبی مترجمی دقیق و صاحبسبک است و به خصوص ترجمههایش از ادبیات روسیه بسیار مورد توجه بودهاند.
اگرچه تورگنیف و داستایفسکی بیشتر با رمانهایشان به یاد آورده میشوند اما سه داستانی که در کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر» از آنها ترجمه شده داستانهای خوشخوانی هستند که برای علاقهمندان به ادبیات داستانی لذت زیادی به همراه دارند.
مروری بر کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر»
در بسیاری از داستانها میتوان ردی از تجربه زیسته نویسنده داستان پیدا کرد. در برخی داستانهای تورگنیف و داستایفسکی هم این ویژگی وجود درد به خصوص در داستان «عشق اول» تورگنیف که در کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر» منتشر شده است.
کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر»، به جز داستان «عشق اول» شامل داستان دیگری از تورگنیف با نام «آسیا» و داستانی از داستایفسکی با نام «دلاور خردسال» است.
تورگنیف داستان «عشق اول» را با نگاهی به زندگی خانوادگی خودش نوشته است. ماجراهای این رمان ریشه در دوران جوانی تورگنیف دارد. آنطور که سروش حبیبی، مترجم کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر» هم توضیح داده، دختری که در این داستان زیناییدا نام دارد در حقیقت یکاترینا لوونا شاخوفسکایا نام داشته که پرنسسی بیچیز بوده که طبع شعر داشته و سرودههای خود را منتشر میکرده است. معشوق او نیز بهراستی پدر تورگنیف بوده است، که به واقع مردی بسیار جذاب بوده و با همسرش، که مادر تورگنیف باشد، و از خودش مسنتر اما بسیار ثروتمند بوده، بهطمع تمولش ازدواج کرده است. رابطه عاشقانه پدر تورگنیف با یکاترینا لوونا، البته از نظر او پنهان نمانده و اسباب خشم بسیار او بوده است.
«عشق اول» از داستانهای مشهور تورگنیف به شمار میرود. دیگر داستانهای کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر» هم از داستانهای خواندنی تورگنیف و داستایفکسی به شمار میروند.
در بخشی از داستان «عشق اول» میخوانیم: «در چند قدمی من، در ستردهای، میان بوتههای سبز تمشک دوشیزه بلندقامت خوشاندامی ایستاده بود که پیرهن گلیرنگ نوار نواری به تن و روسری کوچک سفیدی بر سر داشت. چهار جوان دورش بودند و او با گلهای خاکستری رنگی که کودکان اسمش را میدانند اما من نمیدانم، به نوبت بر پیشانی آنها میزد. این گلها کیسههای کوچکی دارند که وقتی بر چیز سختی بزنی میشکافند و صدا میدهند. جوانها چنان بهرغبت پیشانی خود را به دختر جوان عرضه میکردند و در حرکات این دختر (که من فقط نیمرخش را میدیدم)، چیزی چنان فریبنده، و در عین آمرانگی و تمسخر نوازشگر و دلپذیر بود که من چیزی نمانده بود از تعجب و خوشحالی جیغکی بکشم و گمان میکنم که حاضر بودم تمام عالم را بدهم تا این دختر با آن انگشتان ظریفش بر پیشانی من هم ضربهای بزند. تفنگ از دستم به روی علفها فرو لغزید. همه چیز را فراموش کردم. همچنان ایستاده بودم و نمیتوانستم از آن قامت بلند... و گیسوان زرینه و اندکی آشفته، که از زیر روسری سفید پیدا بود و از آن چشمان نیمبسته هوشمند با آن مژگان دراز و عارض دلاویز چشم بردارم...».
درباره ایوان تورگنیف و فیودور داستایفسکی نویسندگان کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر»
ایوان سرگئیویچ تورگنیف، نویسنده و شاعر قرن نوزدهم روسی، در سال 1818 در خانواده ملاک ثروتمندی در ارل، در روسیه مرکزی، متولد شد. کودکی و نوجوانی را در املاکی روستایی سپری کرد و در آنجا توانست شاهد زندگی بردگان و بدترین شکل رابطه میان ارباب و برده باشد. مادرش زنی بود سخت مستبد که زندگی را به کام دهقانان و همچنین اعضای خانواده تلخ میکرد. تورگنیف به سن دانشگاه که رسید به دانشگاه مسکو رفت و پس از آن راهی پترزبورگ شد. او در سال 1838 به قصد ادامه تحصیل از کشور خارج شد و به آلمان رفت. تورگنیف پس از چند سال در حالی به کشور زادگاهش بازگشت که با دیدن وضعیت کشورهای غربی شیفته آنجا شده بود. با بازگشت به روسیه تورگنیف به سراغ نوشتن رفت. ابتدا شعر میسرود. او طرحوارههایی هم در نقد نظام سرواژ روسیه نوشت چرا که خود از نزدیک شاهد برخورد زمینداران با رعایا بود. انتشار این متنها باعث شهرت تورگنیف شد و پس از آن یک نمایشنامه هم از او منتشر شد. تورگنیف در سال 1852 دستگیر شد و سپس به ملک مادریاش تبعید شد. در اینجا بود که به سراع نوشتن رمان رفت. تورگنیف پس از انتشار چندین رمان و از جمله اثر مشهورش «پدران و پسران» از روسیه خارج شد و ابتدا در بادن-بادن و سپس در پاریس ساکن شد و سرانجام در سال 1883 از دنیا رفت. «شکارچی در سایهروشن زندگی»، «آشیانه اشراف»، «رودین»، «سه داستان عاشقانه»، «یک ماه در دهکده» و «دفتر شعرهای منثور» برخی از آثار تورگنیف است که به فارسی منتشر شدهاند.
فیودور داستایفسکی در یازدهم نوامبر 1821 در مسکو متولد شد. فیودور به همراه برادر بزرگتر و خواهرهای کوچکترش در محوطه بیمارستان مارینسکی و در بخش الحاقی به ساختمان اصلی بیمارستان رشد کرد. او در انزوا رشد کرد و تا مدتها در خانه درس خواند و با سلطه پدری مستبد روبهرو بود. در سیزدهسالگی به مدرسهای خصوصی در مسکو رفت و در شانزده سالگی او را به مدرسه مهندسی نظامی در سنپترزبورگ فرستادند. داستایفسکی در این دوره با اشتیاق آثار شاخص نویسندگان مختلف را خواند و سلیقه ادبیاش شکل گرفت و به خصوص علاقه زیادی به گوگول پیدا کرد. در سال 1843 داستایفسکی از مدرسه نظامی فارغالتحصیل شد و بعد از یک سال خدمت اجباری، با کنارهگیری از مقام نظامیاش به نویسندگی روی آورد. اولین رمان او با عنوان «مردم فقیر» یا «بیچارگان» در 1846 منتشر شد و شهرت و مقبولیت زیادی برایش به همراه آورد. داستایفسکی زندگی پرفراز و نشیبی داشت و استبداد تزاری دامن او را هم گرفت. با درگرفتن شورشهای انقلابی در سراسر اروپا در 1848، موج تازهای از سرکوب به روسیه هم رسید و در نتیجه آن داستایفسکی در 1849 بازداشت شد و به چهار سال حبس با اعمال شاقه و تبعید محکوم شد. داستایفسکی پس از رهایی رمانهای متعددی نوشت که برخی از آنها در شمار شاخصترین شاهکارهای ادبیات جهانی به شمار میروند. او در طول شصت سال زندگیاش یعنی تا بیستوهشتم ژانویه 1881، نه تنها به یکی از مهمترین چهرههای ادبیات روسیه بلکه به قلهای در ادبیات جهانی بدل شد و در زمان حیاتش به شهرتی عام دست پیدا کرد. «جنایت و مکافات»، «ابله»، «برادران کارامازوف»، «قمار باز»، «جوان خام» و «نیه توچکا» عناوین برخی از آثار ترجمه شده داستایفسکی به فارسی است.
درباره ترجمه کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر»
کتاب «عشق اول و دو داستان دیگر» با ترجمه سروش حبیبی در نشر فرهنگ معاصر منتشر شده است.
سروش حبیبی، متولد 1312 در تهران، از برجستهترین مترجمان ادبی ایران در چند دهه اخیر است. حبیبی مترجمی چندزبانه است و آثار متعددی به خصوص از ادبیات روسی به فارسی برگردانده است. حبیبی حدود دو دهه کارمند وزارت پست و تلگراف و تلفن بود و در سال 1351 بازنشسته شد و سپس مدتی به عنوان سرویراستار در یک انتشارات دانشگاهی مشغول به کار شد. سروش حبیبی کاملا اتفاقی به سمت ترجمه کشیده شد اما به واسطه آشنایی خوبش با زبان و ادبیات فارسی و علاقهاش به ادبیات جهانی امروز کارنامهای پربار از او در دست است. «جنگ و صلح»، «قمارباز»، «آنا کارنینا»، «شیاطین»، «اربابها»، «زمین انسانها»، «ژرمینال»، «طبل حلبی»، «ابله»، «خداحافظ گاری کوپر» و «انفجار در کلیسای جامع» برخی از ترجمههای ماندگار سروش حبیبی هستند.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات روسیه |
زبان: | فارسی |
قطع: | پالتوئی |
نوع جلد: | گالینگور |
تعداد صفحه: | 270 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک