شهروندان خوب نباید بترسند
ماریا روا
مژده دقیقی
نیلوفر
دسته بندی: سایر-کشورهای-اروپا
| کد آیتم: |
1522742 |
| بارکد: |
9786227720259 |
| سال انتشار: |
1400 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
222 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» نوشت? ماريا روا
نُه قص? بههمپيوسته درباره اوکراينِ سالهاي قبل و بعد از فروپاشي شوروي. کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند»، با عنوان اصلي Good Citizens Need Not Fear، نخستين کتاب ماريا رِوا، نويسنده اوکراينيتبارِ کانادايي، است.
اوکراين صحن? رويدادهاي قصههاي کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» است و قصههاي اين مجموع? بههمپيوسته، با طنزي سياه و نيشدار و آبزورد و آميختن واقعيت و تخيل، دورههايي بحراني را در تاريخ اوکراين بهتصوير ميکشند و بلبشويي را پيش چشم ميآورند که تجسم توأمانِ هراس و رنج و کابوس و مضحکه است.
اگر دنبال يافتن ناگفتهها و تاريکجاهاي تاريخ در ادبيات هستيد، کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» مناسب شماست. اين کتاب ما را با خود به تاريکجاهاي مقطعي از تاريخ اوکراين ميبرد و زندگي سخت مردم عادي اين کشور را در سالهاي پيش و پس از فروپاشي شوروي روايت ميکند.
فقر، بيماري، رنج، بوروکراسي هولناک و طاقتفرسا و نيز سيستم پليسي و امنيتي حاکم بر اوکراين در دوران کمونيسم از جمله موضوعاتي هستند که در قصههاي کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» با آنها مواجه ميشويم.
ماريا رِوا در کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» نمونهاي از ادبياتي به دست ميدهد که در آن تاريخ فرودستان از مجراي تخيلِ قصهپرداز گذر داده ميشود تا حواشي و نقاط پرتافتاده تاريخ و مردم عادي گرفتار در چنبره تصميمات و استراتژيهاي فرادستان، در نورِ اين تخيل قصهپرداز به چشم آيند.
متن اصلي کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» اولين بار در سال 2020 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند»
در کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» نُه قصه گرد آمده که هر يک از آنها بهنحوي با قصههاي ديگر مرتبط است. نُه قص? کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» در دو بخش به نامهاي «پيش از فروپاشي» و «پس از فروپاشي» تنظيم شدهاند. اين دو بخش و مجموع نُه قصهاي که در اين کتاب کنار هم قرار گرفتهاند تصويري از اوکراين در سالهاي پيش و پس از فروپاشي شوروي به نمايش ميگذارند و در هر يک از آنها ميتوان پارهاي از تاريخ بحراني و تلخ زندگي مردم در اوکراينِ روزگارِ به نمايش درآمده در اين کتاب را مشاهده و درک کرد و نيز با نگاه به مجموع اين قصهها و کنار هم قرار دادن پارههاي مشهود در هر قصه، ميتوان تصويري کليتر و چند وجهي از آن تاريخ به دست آورد.
قصههاي بخش اول کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند»، يعني بخش «پيش از فروپاشي»، عبارتند از: «نووُسترويکا»، «خرگوش کوچک»، «نام? عذرخواهي»، «موسيقي استخوانها» و «ملک? زيبايي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي».
در بخش دوم کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند»، يعني بخش «پس از فروپاشي»، نيز اين قصهها را ميخوانيد: «شير يا خط»، «سوسک سنجاقسينه»، «پالتوي پوست قاقُم» و «بازگشت به خانه».
آنچه ميخوانيد قسمتيست از قص? «نووُسترويکا» از اين کتاب: «هوا ديگر تاريک شده بود که دانيئيل به در ورودي ساختمانش رسيد. پلکهايش از خستگي سنگين بود، ولي پاهايش پيش نميرفت که داخل شود. شايد به خاطر آن سرفههاي خشک بود، آن سؤالهاي بيپايان، آن کفشهاي بيشمار که ميبايست دمپاييهايش را ميان آنها پيدا کند. شمارهها و حروف قرمزي را که با شابلون کنار در ورودي نقش بسته بود، با انگشت اشاره دنبال کرد. هزارونهصدوسيوسه خيابان ايوانسک. اين ساختمان لنگ? دو ساختمان ديگر اين مجموعه بود: ديوارهاي پيشساخته، پنجرههاي مربعشکل، و درهاي آهنيِ عين هم؛ نماي سيمانيشان عين هم ترک خورده بود؛ تيرکهاي زير بالکنهايشان عين هم زنگ زده بود. هزارونهصدوسيوس? خيابان ايوانسک بيترديد همينجا بود، جلوي دماغش. چشمهايش را بست و باز کرد. ولي اگر نبود چي؟ جلوتر رفت و به شمارههاي روي ديوار نزديکتر شد، نفس سرد سيمان به صورتش خورد. يعني او تنها کسي بود که ميتوانست آن را ببيند؟ همينجا بود. شايد هم نبود.
صدايي از پشت سرش پرسيد: "شکلات گاوي ميخواي؟"
دانيئيل از جا پريد، و چرخيد. شبح قوزکرده يکي از نيمکتنشينها را تشخيص داد. از محل نشستن آن مرد – نيمکت سمت راست، کنار دست? چپ – فهميد پيوتر پالاشکين است، معلم انگليسي بازنشسته، شنونده وفادار صداي امريکا. پالاشکين سيگاري روشن کرد، و پرتو نوري بر صورتِ پر از خالهاي گوشتياش تابيد. بعد شکلاتي به دانيئيل داد. گاو چاقوچل? روي لفاف کاغذي با حالتي رؤيايي به او لبخند ميزد. چند ماه ميشد که دانيئيل رنگ چنين شکلاتي را نديده بود. آن را گذاشت توي جيبش براي بعد.
پالاشکين پرسيد: "واسه چي اين بيرون دست به دروديوار ميکشي؟"
دانيئيل شانه بالا انداخت. "داشتم ميرفتم تو." از جايش تکان نخورد.
پالاشکين سرش را بلند کرد و به آسمان نگاه کرد. آهسته گفت: "ميدوني، همهچي از هم ميپاشه."
"راستي؟"
"الان فقط در حد پِچپِچه، اينجا و اونجا يه شايعاتي ميپيچه، ولي دوسه سال ديگه صبر کن. ميفهمي چي ميگم؟ همهچي داغون ميشه."»
درباره ماريا رِوا، نويسنده کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند»
ماريا رِوا (Maria Reva)، متولد 1989، داستاننويس کاناداييِ اوکراينيتبار است. رِوا در اوکراين متولد شده اما در کودکي همراه خانوادهاش به کانادا مهاجرت کرده و بزرگشده ونکوور کاناداست.
کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند»، چنانکه پيشتر اشاره شد، اولين کتاب ماريا رِوا است و او با همين اولين کتاب خود توانست توجه منتقدان ادبي را به خود جلب کند.
درباره ترجم? فارسي کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند»
کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» با ترجم? مژده دقيقي در انتشارات نيلوفر منتشر شده است. مژده دقيقي، متولد 1335، مترجم، روزنامهنگار و ويراستار ادبي ايراني است. دقيقي دانشآموخت? رشت? علوم سياسي در دانشگاه ملي (شهيد بهشتي فعلي) است. ترجم? آثار داستاني و نيز ترجم? آثاري درباره نوشتن و ويرايش، حوزه کاري اصلي او در ترجمه است.
از ترجمههاي مژده دقيقي ميتوان به کتابهاي «فرار»، «زندگي عزيز»، «ظلمت در نيمروز»، «درنده باسکرويل»، «وقتي يتيم بوديم»، «يک مهماني يک رقص و داستانهاي ديگر»، «عدالت در پرانتز»، «ببر سفيد»، «ترجمان دردها»، «روايت بازگشت»، «روياي نوشتن: نويسندگان معاصر از نوشتن ميگويند» و «هنر ويرايش: گفتوگو با رابرت گاتليب» (ترجم? مشترک با احمد کساييپور) اشاره کرد.
رتب? کتاب «شهروندان خوب نبايد بترسند» در گودريدز: 3.81 از 5.