شهروندان خوب نباید بترسند
نویسنده: ماریا روا
مترجم: مژده دقیقی
ناشر: نیلوفر
دسته بندی: سایر کشورهای اروپا
1,125,000 ریال
کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» نوشتۀ ماریا روا
نُه قصۀ بههمپیوسته درباره اوکراینِ سالهای قبل و بعد از فروپاشی شوروی. کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند»، با عنوان اصلی Good Citizens Need Not Fear، نخستین کتاب ماریا رِوا، نویسنده اوکراینیتبارِ کانادایی، است.
اوکراین صحنۀ رویدادهای قصههای کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» است و قصههای این مجموعۀ بههمپیوسته، با طنزی سیاه و نیشدار و آبزورد و آمیختن واقعیت و تخیل، دورههایی بحرانی را در تاریخ اوکراین بهتصویر میکشند و بلبشویی را پیش چشم میآورند که تجسم توأمانِ هراس و رنج و کابوس و مضحکه است.
اگر دنبال یافتن ناگفتهها و تاریکجاهای تاریخ در ادبیات هستید، کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» مناسب شماست. این کتاب ما را با خود به تاریکجاهای مقطعی از تاریخ اوکراین میبرد و زندگی سخت مردم عادی این کشور را در سالهای پیش و پس از فروپاشی شوروی روایت میکند.
فقر، بیماری، رنج، بوروکراسی هولناک و طاقتفرسا و نیز سیستم پلیسی و امنیتی حاکم بر اوکراین در دوران کمونیسم از جمله موضوعاتی هستند که در قصههای کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» با آنها مواجه میشویم.
ماریا رِوا در کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» نمونهای از ادبیاتی به دست میدهد که در آن تاریخ فرودستان از مجرای تخیلِ قصهپرداز گذر داده میشود تا حواشی و نقاط پرتافتاده تاریخ و مردم عادی گرفتار در چنبره تصمیمات و استراتژیهای فرادستان، در نورِ این تخیل قصهپرداز به چشم آیند.
متن اصلی کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» اولین بار در سال 2020 منتشر شده است.
مروری بر کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند»
در کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» نُه قصه گرد آمده که هر یک از آنها بهنحوی با قصههای دیگر مرتبط است. نُه قصۀ کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» در دو بخش به نامهای «پیش از فروپاشی» و «پس از فروپاشی» تنظیم شدهاند. این دو بخش و مجموع نُه قصهای که در این کتاب کنار هم قرار گرفتهاند تصویری از اوکراین در سالهای پیش و پس از فروپاشی شوروی به نمایش میگذارند و در هر یک از آنها میتوان پارهای از تاریخ بحرانی و تلخ زندگی مردم در اوکراینِ روزگارِ به نمایش درآمده در این کتاب را مشاهده و درک کرد و نیز با نگاه به مجموع این قصهها و کنار هم قرار دادن پارههای مشهود در هر قصه، میتوان تصویری کلیتر و چند وجهی از آن تاریخ به دست آورد.
قصههای بخش اول کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند»، یعنی بخش «پیش از فروپاشی»، عبارتند از: «نووُسترویکا»، «خرگوش کوچک»، «نامۀ عذرخواهی»، «موسیقی استخوانها» و «ملکۀ زیبایی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی».
در بخش دوم کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند»، یعنی بخش «پس از فروپاشی»، نیز این قصهها را میخوانید: «شیر یا خط»، «سوسک سنجاقسینه»، «پالتوی پوست قاقُم» و «بازگشت به خانه».
آنچه میخوانید قسمتیست از قصۀ «نووُسترویکا» از این کتاب: «هوا دیگر تاریک شده بود که دانیئیل به در ورودی ساختمانش رسید. پلکهایش از خستگی سنگین بود، ولی پاهایش پیش نمیرفت که داخل شود. شاید به خاطر آن سرفههای خشک بود، آن سؤالهای بیپایان، آن کفشهای بیشمار که میبایست دمپاییهایش را میان آنها پیدا کند. شمارهها و حروف قرمزی را که با شابلون کنار در ورودی نقش بسته بود، با انگشت اشاره دنبال کرد. هزارونهصدوسیوسه خیابان ایوانسک. این ساختمان لنگۀ دو ساختمان دیگر این مجموعه بود: دیوارهای پیشساخته، پنجرههای مربعشکل، و درهای آهنیِ عین هم؛ نمای سیمانیشان عین هم ترک خورده بود؛ تیرکهای زیر بالکنهایشان عین هم زنگ زده بود. هزارونهصدوسیوسۀ خیابان ایوانسک بیتردید همینجا بود، جلوی دماغش. چشمهایش را بست و باز کرد. ولی اگر نبود چی؟ جلوتر رفت و به شمارههای روی دیوار نزدیکتر شد، نفس سرد سیمان به صورتش خورد. یعنی او تنها کسی بود که میتوانست آن را ببیند؟ همینجا بود. شاید هم نبود.
صدایی از پشت سرش پرسید: "شکلات گاوی میخوای؟"
دانیئیل از جا پرید، و چرخید. شبح قوزکرده یکی از نیمکتنشینها را تشخیص داد. از محل نشستن آن مرد – نیمکت سمت راست، کنار دستۀ چپ – فهمید پیوتر پالاشکین است، معلم انگلیسی بازنشسته، شنونده وفادار صدای امریکا. پالاشکین سیگاری روشن کرد، و پرتو نوری بر صورتِ پر از خالهای گوشتیاش تابید. بعد شکلاتی به دانیئیل داد. گاو چاقوچلۀ روی لفاف کاغذی با حالتی رؤیایی به او لبخند میزد. چند ماه میشد که دانیئیل رنگ چنین شکلاتی را ندیده بود. آن را گذاشت توی جیبش برای بعد.
پالاشکین پرسید: "واسه چی این بیرون دست به درودیوار میکشی؟"
دانیئیل شانه بالا انداخت. "داشتم میرفتم تو." از جایش تکان نخورد.
پالاشکین سرش را بلند کرد و به آسمان نگاه کرد. آهسته گفت: "میدونی، همهچی از هم میپاشه."
"راستی؟"
"الان فقط در حد پِچپِچه، اینجا و اونجا یه شایعاتی میپیچه، ولی دوسه سال دیگه صبر کن. میفهمی چی میگم؟ همهچی داغون میشه."»
درباره ماریا رِوا، نویسنده کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند»
ماریا رِوا (Maria Reva)، متولد 1989، داستاننویس کاناداییِ اوکراینیتبار است. رِوا در اوکراین متولد شده اما در کودکی همراه خانوادهاش به کانادا مهاجرت کرده و بزرگشده ونکوور کاناداست.
کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند»، چنانکه پیشتر اشاره شد، اولین کتاب ماریا رِوا است و او با همین اولین کتاب خود توانست توجه منتقدان ادبی را به خود جلب کند.
درباره ترجمۀ فارسی کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند»
کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» با ترجمۀ مژده دقیقی در انتشارات نیلوفر منتشر شده است. مژده دقیقی، متولد 1335، مترجم، روزنامهنگار و ویراستار ادبی ایرانی است. دقیقی دانشآموختۀ رشتۀ علوم سیاسی در دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی) است. ترجمۀ آثار داستانی و نیز ترجمۀ آثاری درباره نوشتن و ویرایش، حوزه کاری اصلی او در ترجمه است.
از ترجمههای مژده دقیقی میتوان به کتابهای «فرار»، «زندگی عزیز»، «ظلمت در نیمروز»، «درنده باسکرویل»، «وقتی یتیم بودیم»، «یک مهمانی یک رقص و داستانهای دیگر»، «عدالت در پرانتز»، «ببر سفید»، «ترجمان دردها»، «روایت بازگشت»، «رویای نوشتن: نویسندگان معاصر از نوشتن میگویند» و «هنر ویرایش: گفتوگو با رابرت گاتلیب» (ترجمۀ مشترک با احمد کساییپور) اشاره کرد.
رتبۀ کتاب «شهروندان خوب نباید بترسند» در گودریدز: 3.81 از 5.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | سایر کشورهای اروپا |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 222 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک