طوری که هست
How it is
ساموئل بکت
سهیل سمی
ثالث
دسته بندی: ادبیات-فرانسه
| کد آیتم: |
1523307 |
| بارکد: |
9786004058087 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
3 |
| تعداد صفحات: |
158 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «طوري که هست» نوشتهي ساموئل بکت
«طوري که هست» تلاشي است براي سخن گفتن در آن سوي مرز بازنمايي. در آغاز اين نوع زبان براي خواننده غريب و احتمالاً پُر از دافعه خواهد بود، اما به تدريج مشخص ميشود که همين زبان نيز الگويي دروني دارد. به زودي متن مأنوستر ميشود. به خصوص که خواننده ناچار است متن را جدي بگيرد. خوانندهاي که تصور کند کل اين تکگويي مشتي جفنگ يا به قول راوي در بخش سوم حرفِ مفت است، طبيعتاً بسياري از نکات را که کليد درک متن است، از دست خواهد داد. راوي هر بار پس از تقلا و حرکت به ناچار نفسي تازه ميکند، تا بتواند همچنان حرف بزند. فاصلهي بين پاراگرافها نشان همين وقفه است؛ آنها که تا پايان رمان همچنان ميان پاراگرافها فاصله مياندازند. هيچ نشاني هم از نقطهگذاري و علايم سجاوندي نيست. هيچ جملهي پايه و پيروي هم در کار نيست.
بکت را همواره پيرمردي به خاطر ميآوريم عبوس و درخود فرورفته. در حضورمان تلخکام است و درون متنهايش پوزخندزنان، هستي، فرم زيستن و ذهن و زبان ما را به بازي گرفته و تخطئه ميکند. ساموئل بکت، همينطور است که هست؛ درواقع، پيرمرد، در همهي نوشتههايش و بهخاصه رمانهايش، درست مثل همين کتاب «طوري که هست»، هيچ ابايي ندارد که حوصلهسربر باشد که هست هم! زبان او و فواصل ميان هربار حرف زدن و سکوت کردنهاي راوياش، از «طوري که هست» رماني ساخته که همواره تا آستانهي پرتوپلاگويي ميرود، درحاليکه در مسير و بازگشت هرباره به آن، ميدانيم با توهم و شبه پرتگويي و پرتنويسي روبهروييم؛ رمان مدرن بايد همينطور باشد و بکت آن را از آستانههايش عبور داده است؛ با روايت اضمحلال، ويراني جهان و خودويرانگري حاصل از آن که در مضحکهي پساز آخر بازي، رهايمان ميکند!
مروي بر کتاب «طوري که هست» نوشتهي ساموئل بکت
تکگويي بلند «طوري که هست» ابتدا در 1961 به فرانسوي و توسط انتشارات مينويي و سپس در آوريل 1964 با عنوان How It Is با ترجمهي خودِ بکت به زبان انگليسي چاپ شد. ساختار دستوري و کلامي عنوان «طوري که هست» تکليف کار را روشن ميکند، اينکه «اينطور» واقعاً چطور است مسئلهي غامضي است، پچيدگي غامضي است، پيچيدگياي که با خواندن متن محسوس ميشود.
ممکن است خواننده بعد از مطالعهي چند سطرِ متن به اين اميد ببندد که دير يا زود همهچيز روشن ميشود يا دستکم روشنتر خواهد شد، اما نميشود؛ يعني آنگونه که براي خوانندگان رمانهاي عرفمحورتر آشناست، چيزي روشن نخواهد شد. خوانندهي ناآشنا با بکت، بهتر است مطالعهي آثار او را با سهگانهي بکت و بهخصوص «نامناپذير» شروع کند و بعد از آن سراغ خواندن «طوري که هست» بيايد.
در هر حال با کمي توضيح، شايد بتوان چارچوب اثر را کمي روشن کرد: راوياي هست که او را نخواهيم شناخت، يعني براساس الگوهاي متعارف در رمانهاي رئاليستي او را نخواهيم شناخت. به نظر ميرسد او فقط پژواک است. راوي در لجن فرو افتاده و نقل ميکند و به قول خودش همچنان نقل ميکند. او در لجن سينهخيز در حرکت است. دمر در لجن افتاده است. نميتواند خاطرات و جايگاه و افکارش را با استفاده از زباني به شکل مالوف بازنمايي کند. هر بار که توقف ميکند، وقتي نفسنفس زدنش بند ميآيد، با توجه به اينکه دمر در لجن افتاده و زبانش در لجن لول ميخورد، کلماتي ميگويد.
زبان بکت در سهگانهاش با اينکه غريب است، درنهايت خطي مرزي را مشخص ميکند که «طوري که هست» در آن سويش قرار گرفته.
اثر سه بخش دارد که البته راوي در همان آغاز به آن اشاره ميکند: قبل از پيم/ با پيم/ بعد از پيم.
مضامين مکرري در کار هست که به روشن شدن معنا کمک ميکنند. راوي از اينکه او را ترک و رها کردهاند، راضي نيست. سعي ميکند بعد از بند آمدن نفسنفس زدنهايش وضع و حالش را دريابد. اما وقتي پيم از راه ميرسد، او را شکنجه و عذاب ميدهد. عشق تداعيگر وحشت از تنها ماندن و رها شدن است. ماهي، نماد رستگاري و رهايي در مسيحيت، که در عهد جديد در ماجراي به رودخانه زدن مسيح به همراه حواريون آمده، به شکلي طنزآميز به قوطيهاي سارديني بدل شده که در يک گوني وبال گردن راوي است.
در ادامه شخصيتي به نام بُم به داستان اضافه ميشود، اما به نظر ميرسد که او هويت منفک و مستقلي نيست. بُم گاهي زندگياش در آن بالا را به ياد ميآورد. زندگي او به دو بخش تقسيم شده است: خاطرات آن بالا در روشناييِ روز و آنچه در تاريکي و ظلماتِ پايين، يعني داخل لجن ميگذرد. بُم گاهي ميگويد پيم است. فاصلههاي هويتي از ميان ميروند. پيم بُم را مخلوق و قرباني خود ميداند.، همانطور که راوي پيم را. پِرَم همسر پيم است که گويا خودش را از پنجرهي ساختماني به زير مياندازد. کِرَم شاهدي است براي بُم و يک کاتب به اسم کريم که ظاهراً وضع و حال بُم را ثبت ميکند...
آثار بکت و بهخصوص «طوري که هست» با وجود سايههاي بسيار تيرهاش يکسره حديث ياس نيست. خوانندگان بکت به حتم فراموش نکردهاند که او چه نوشته: «نميتوانم ادامه بدهم، ادامه ميدهم» و در همين رمان: «اين اينجا زندگي من است.»
در جهان داستانهاي ساموئل بکت ازهمگسيختگيِ هويت مدرن، بخش افزوني از ناخوشي خود را از طريق همين جابهجاييهاي استعاري در سطح مصالح داستاني، تکنيکها، پديدهها و موتتيفهاي بيروني، نمايان ميکند. ساموئل بکت براي منهدم کردن هر رگهاي که مشکوک به واقعيت نامانوس يا قصهاي واضح باشد، از هيچ تلاشي فروگذار نيست.
بلاهت بينظير شخصيتهاي داستاني ساموئل بکت نشانهي گويايي است از زوال هويت. اشخاص آثار داستاني بکت مثل «مالوي» همه با اينکه گاه در اوج جنون و افسردگي به سر ميبرند، اما کماکان با امور اين جهاني مبارزه ميکنند و در انتزاعيترين حالت هم، در سطحي از آگاهي و حيات هوشمند به سر ميبرند. اين تلاش مداوم و بيمعنا براي زنده بودن؛ شاکلهي اصلي روايتِ بکتي را ترسيم ميکند و اتفاق نظري که در هر متني گوياي ميل به فرجام و پايان قضاياست.
دربارهي ساموئل بکت، نويسندهي کتاب «طوري که هست»
ساموئل بارکلي بکت در 13 آوريل 1906 در دوبلين متولد شد. خانوادهي بکت پروتستان بودند. پدرش ويليام، مادرش ماريا و برادرش فرانک نام داشتند. دورهي ابتدايي را در زادگاهش سپري کرد و به دليل علاقهاش به زبان فرانسه، در رشتهي ادبيات و زبان فرانسه ادامه تحصيل داد و در سال 1927 با درجهي کارشناسي فارغالتحصيل شد. در سال 1928 به پاريس رفت و دو سال در اکول نرمال سوپريور به تدريس مشغول شد. در همان زمان بود که با جيمز جويس آشنايي و رفاقت پيدا کرد. اين آشنايي در شکلگيري استعداد او تأثير چشمگيري داشت و به او کمکهاي زيادي کرد. او در سال 1969 به دليل «نوشتههايش - در قالب رمان و نمايش- که در فقر [معنوي] انسان امروزي، فرارَوي و عروج او را ميجويد» جايزهي نوبل ادبيات را دريافت کرد. او در 22 دسامبر 1989 درگذشت و در گورستان مونپارناس پاريس دفن شد.
دربارهي ترجمهي فارسي کتاب «طوري که هست»
«طوري که هست» نوشتهي ساموئل بکت با ترجمهي سهيل سمي از مجموعهي آثار بکت با بازگرداني سهيل سمي در نشر ثالث است. اين مجموعه غير از کتاب حاضر، کتابهاي «مالوي»، «مالون ميميرد»، «نامناپذير» و «عشقِ اول» را دربرميگيرد.
سهيل سُمّي مترجم سال 1349 در تهران متولد شد. تحصيلات متوسطه را در قائمشهر گذراند و سپس به ترتيب در دانشگاه علامه طباطبايي و دانشگاه تهران در رشتهي زبان و ادبيات انگليسي به تحصيل پرداخت. سهيل سمي آثار مختلفي را از نويسندگاني چون جان بارت، کازوئو ايشيگورو، نيل دونالد وارش، دان ناردو، مارگارت اتوود و جان آپدايک ترجمه کردهاست. او به گفتهي خودش به ترجمهي ادبيات آمريکا علاقه دارد.
کتاب «طوري که هست» نوشتهي ساموئل بکت با ترجمهي سهيل سمي، در 158 صفحه و توسط نشر ثالث به چاپ رسيده است.