ابلیس نامه
میخائیل بولگاکف
یلدا بیدختی نژاد
برج
دسته بندی: ادبیات-روسیه
| کد آیتم: |
1524433 |
| بارکد: |
9786225696365 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
5 |
| تعداد صفحات: |
96 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
جیبی |
کتاب «ابليسنامه» اثر ميخائيل بولگاکُف
آميزهاي کُميک از واقعيت و فانتزي. کتاب «ابليسنامه»، با عنوان اصلي ?????????? ، سرآغاز ورود ميخائيل بولگاکُف به عالم گروتسک است.
ميخائيل بولگاکف را بيش از هرچيز با رمان معروف «مرشد و مارگريتا» ميشناسند؛ رماني که گروتسک يکي از شاخصههاي آن است. در کتاب «ابليسنامه» با بولگاکفي مواجهيم که تازه قدم در وادياي گذاشته که در کتاب «مرشد و مارگريتا» اوج هنر خود در ترسيم آن را به ما مينماياند.
کتاب «ابليسنامه»، که عنوان فرعياش «داستان اينکه چطور دوقلوها کارمند بينوا را نابود کردند» است، يک رمان کوتاه درباب بوروکراسي و مصائب يک کارمند دونپايه در نظام بوروکراتيک و معيوب و فاسد روسي? شوروي و هجويهاي دربار? نظام کمونيستي حاکم بر روسيه در سالهاي آغازين انقلاب اکتبر است.
بولگاکف در کتاب «ابليسنامه» دنيايي را ترسيم کرده که، چنانکه در مقدم? يلدا بيدختينژاد بر ترجم? فارسي اين رمان اشاره شده، تداعيگر دنياي داستاني گوگول و داستايفسکي است.
متن اصلي کتاب «ابليسنامه» اولين بار در سال 1924 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «ابليسنامه»
شخصيت اصلي کتاب «ابليسنامه» ميخائيل بولگاکُف يک کارمند دونپاي? روس به نام کاراتکوف است که در سالهاي اول انقلاب روسيه، در ادارهاي به نام «بنياد تأمين مواد اوليه براي کبريت» کار ميکند. شغل کاراتکوف البته شغل مهمي نيست. او از تبار کارمندان قصههاي قرن نوزدهمي روسيه است؛ از تبار کارمندان مفلوک و تحقيرشدهاي که در قصههاي کلاسيک روسي فراوان يافت ميشوند و يکي از نمونههاي فراموشنشدنيشان، چنانکه در مقدم? مترجم بر ترجم? فارسي کتاب «ابليسنامه» اشاره شده، آکاکي آکاکييويچ در قص? کوتاه «شنل» نيکلاي گوگول است.
کاراتکوف کتاب «ابليسنامه» نيز کارمندي مفلوک است اما اين خوشاقبالي نصيبش شده که در روزگاري آشفته که هيچکس سرِ هيچ کاري نميماند و همه مدام شغل عوض ميکنند، نزديک يک سال بر سرِ کاري که گيرش آمده است بماند. اين خوشاقبالي شخصيت اصلي کتاب «ابليسنامه» البته ديري نميپايد و کاراتکوف، درحاليکه خيالش بهلحاظ امنيت شغلي راحت است، با تهديدي عليه زندگي شغلي خود مواجه ميشود؛ تهديدي که ميتواند کل زندگي او را تحت تأثير قرار دهد. اين تهديد، برآمده از يک سوءتفاهم است؛ سوءتفاهمي کوچک که آغازگر گير افتادن کاراتکوف در هزارتوي هولناک و مضحک و پوچ بوروکراسي است و سرنوشتي تراژيک را براي او رقم ميزند.
کتاب «ابليسنامه» روايتي از نبرد يک انسان ضعيف و بيدفاع با دستگاه غولپيکر و مخوف بوروکراسي در نظامي فاسد و معيوب است؛ نبردي که نتيجهاش شکست از بوروکراسي است.
بولگاکُف در کتاب «ابليسنامه» با درآميختن واقعيت و خيال و وهم و خلق فضايي گروتسک، به نقد جامع? روسيه و بوروکراسي و فساد و شيادي و حقهبازي در اين کشور، در سالهايي که کمونيسم تازه بر روسيه حاکم شده است، ميپردازد.
کتاب «ابليسنامه» يک طنز تلخ و سياه در نقد جامعهاي است که به بلبشو و آشفتگي و فساد دچار است و گويي هيچچيز در آن سرِ جاي خودش نيست.
دربار? ميخائيل بولگاکُف، نويسند? کتاب «ابليسنامه»
ميخائيل آفاناسيهويچ بولگاکُف ( ?????? ??????????? ????????)، داستاننويس، نمايشنامهنويس و پزشک اهل روسيه، در سال 1891 در کييف اوکراين متولد شد. مادرش دبير دبيرستان بود و پدرش دانشيار آکادمي علوم الهي.
بولگاکف پس از دوران دبيرستان، بهخواست پدرش، پزشکي خواند. بعد به سربازي رفت و از طرف ارتش، بهعنوان پزشک، عازم يک روستا شد. او خاطرات اين دوره از زندگياش را در مجموعه داستاني به نام «يادداشتهاي يک پزشک جوان» ثبت کرده است.
با وقوع انقلاب روسيه و درگرفتن جنگهاي داخلي در اين کشور، بولگاکف بهعنوان پزشک در جبهههاي جنگ مشغول به کار شد. شکست ارتش سفيد از ارتش سرخ، پيروزي انقلاب و به قدرت رسيدن بلشويکها در روسيه برادران بولگاکف را، که در ارتش سفيد و مقابل ارتش سرخ ميجنگيدند، مجبور به فرار از کشور کرد. سابق? دو برادر و نيز اشتغال پدر در آکادمي علوم الهي براي بولگاکف دردسرهايي تراشيد. حکومت کمونيستي، بهدليل اين سوابق خانوادگي، به او اجازه نميداد که با دست باز به کار ادبي بپردازد. علاوه بر اين در آثارش نيز نشانههايي از نقد سيستم حاکم بر شوروي پيدا ميشد و همين بر شدت فشار بر او ميافزود. تا وقتي که زنده بود نتوانست هم? آثارش را منتشر کند يا روي صحن? نمايش ببرد اگرچه استالين از نمايشنام? «گارد سفيد» او خوشش آمده بود و اين گشايشي نيمبند را براي بولگاکف فراهم کرد. وقتي سرانجام چنان از وضعيتش به ستوه آمد که نامهاي به استالين نوشت و از او خواست يا دستور بدهد که بگذارند با فراغ بال کار کند و بنويسد، يا به او اجازه مهاجرت بدهند، استالين ترتيبي داد که در تئاتر کاري به او بدهند. علاق? ديکتاتور به نويسند? نمايشنام? «گارد سفيد» البته فقط اسباب گشايش کار بولگاکف نشد. اين علاقه دردسري هم به دنبال داشت. از بولگاکف خواسته شد نمايشنامهاي دربار? زندگي «استالين» بنويسد. طبيعتاً در اين نمايشنام? سفارشي بايد از ديکتاتوري مخوف چهرهاي موجه ترسيم ميشد. ماحصل اين کارِ سفارشي نمايشنامهاي بود به نام «باتومي»، دربار? دور? جواني استالين. بولگاکف اما در خفا دستبهکارِ ترسيم چهر? زشت نظام حاکم بر شوروي در رمان «مرشد و مارگريتا» بود.
ميخائيل بولگاکف در سال 1940 درگذشت و اين در حالي بود که «مرشد و مارگريتا» را براي آيندگان در گوشهاي مخفي نگه داشته بود و جز همسر سومش، يلنا شيلوفسکي، که ميگويند منبع الهام بولگاکف در خلق شخصيت مارگريتا در اين رمان بوده، و چند تن از نزديکان، کس ديگري تا مدتها از وجود چنين رماني خبر نداشت. اين رمان اما به معروفترين اثر بولگاکف بدل شد.
از آثار ديگر ميخائيل بولگاکف ميتوان به رمان «دلِ سگ»، که با عنوان «قلب سگي» نيز به فارسي ترجمه شده، و رمان «برف سياه» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «ابليسنامه»
کتاب «ابليسنامه» با ترجمه و مقدم? يلدا بيدُختينژاد در نشر برج منتشر شده است.
يلدا بيدختينژاد، متولد 1365، مترجم ايراني است. بيدختينژاد داراي ليسانس زبان روسي و فوق ليسانس ادبيات روسي از دانشگاه تهران است. از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «سفرنامهي اروپا: تأملات زمستاني بر تأثرات تابستاني»، «داستايِفسکي به آنّا» و «تدفينپارتي» اشاره کرد.