بریزبن (فرهنگ نشرنو)
نویسنده: یوگنی وادالا زکین
مترجم: نرگس سنائی
ناشر: فرهنگ نشر نو
دسته بندی: ادبیات روسیه
2,340,000 ریال
کتاب «بریزبن» نوشتۀ یوگنی وادالازکین
رمانی دربارۀ آرمانشهر، زبان، هویت، معنای زندگی و جستجوی خوشبختی. کتاب «بریزبن» نوشتۀ یوگنی وادالازکین رمانی است که ما را با خود از پیچوخمهای زبان و موسیقی و تاریخ و سیاست عبور میدهد و به نظریۀ چندصداییِ میخائیل باختین میرساند و از خلال این سفر، به تأمل دربارۀ خوشبختی و رؤیای آن فرامیخواند.
کتاب «بریزبن» از آثار شاخص و قابل توجه ادبیات امروز روسیه است. این رمان دستمایۀ اقتباسهایی هم بوده که از جملۀ آنها میتوان به نمایش موزیکالی اشاره کرد که براساس آن ساخته شده است.
متن اصلی کتاب «بریزبن» اولین بار در سال 2018 منتشر شده است.
مروری بر کتاب «بریزبن»
اگرچه عنوان کتاب «بریزبن» از شهری در استرالیا گرفته شده است اما این رمان هیچ ربطی به این شهر و واقعیت جغرافیایی آن ندارد. نویسنده در کتاب «بریزبن» این شهر را بهعنوان نماد و تجسمی از آرمانشهر و مکانی خیالی و رؤیایی و آرمانیشده در دوردست، در نظر گرفته است.
بریزبن در کتاب «بریزبن» حکمِ جایی را دارد که شخصیت اصلی این رمان تصور میکند خوشبختی و شادی در آنجاست.
شخصیت اصلی کتاب «بریزبن» یک موسیقیدان، به نام گلب، است؛ گلب نوازندهای است که در جوانیاش در زبانشناسی غور کرده و شیفتۀ نظریۀ چندصدایی میخائیل باختین، نظریهپرداز ادبی مشهور اهل روسیه، شده است. باختین مفهوم چندصدایی را دربارۀ رمان و در حوزۀ نظریۀ رمان مطرح کرده بود اما شخصیت اصلی کتاب «بریزبن» در موسیقی است که به آن میرسد.
کتاب «بریزبن» روایتگر سفر شخصیت اصلی رمان از کودکی به سالخوردگی و ترسیم خط سِیر و نحوۀ تحول و تکامل و پختگی او طیّ این سفر است؛ سفری که با رویدادهایی تاریخی و سیاسی، از جمله فروپاشی شوروی، گره میخورد، اگرچه کتاب «بریزبن» چنانکه در مقدمۀ یانینا سالداتکینا بر ترجمۀ فارسی این رمان اشاره شده، نه تابع هیچ دورۀ زمانی، بلکه «تابع هنر، زیبایی، ابدیت و بیکرانگی است.»
درواقع کتاب «بریزبن» رمانی فلسفی است که پرسشهایی را دربارۀ معنا و هدف زندگی، شادی و خوشبختی، شهرت و خلاقیت و عشق و مرگ پیش میکشد؛ پرسشهایی که آدمی از دیرباز با آنها درگیر بوده، همچنان با آنها درگیر است و چهبسا تا همیشه هم با آنها درگیر باشد.
وادالازکین در کتاب «بریزبن» شخصیت اصلی رمانش را، که شخصیتی مشهور و موفق است، با موقعیتی خطیر و دشوار روبهرو میکند و طعم اندوه را به او میچشاند و او را با این حقیقت مواجه میکند که شهرت و موفقیت اموری گذرا هستند که چندان نمیتوان بر دوامشان دل خوش داشت و به آنها اتکا کرد. او در این رمان نشان میدهد که چگونه مواجهه با بیماری، نگاه انسان به زندگی را تغییر میدهد و از او انسانی متفاوت میسازد. وادالازکین، چنانکه خود در مقدمهای که بر ترجمۀ فارسی کتاب «بریزبن» نوشته است تأکید میکند، در این رمان بر این عقیده است که خوشبختی نه جایی بیرون از ما و فرسنگها دور از ما، بلکه در درون خود ماست.
در کتاب «بریزبن» زبان و ادبیات و تاریخ و موسیقی به یکدیگر گره میخورند و چنانکه در مقدمۀ نرگس سنائی بر ترجمۀ فارسی این رمان اشاره شده، انواع کلامها و بیانها و ترفندها و شگردهای زبانی بههم میآمیزند و جاهایی هم نویسنده دست به واژهسازی میزند و همچنین زبان را از روسی به اوکراینی تغییر میدهد. این گونه است که در کتاب «بریزبن» چندصدایی باختینی، در فرم نوشتاری این رمان پیاده میشود و به اجرا درمیآید.
در بخشی از کتاب «بریزبن» میخوانید: «شاید میتوانست سهلانگاریِ (مهم نیست مفهومش چه باشد) مادرش را باور کند، اما طلاق به این مسائل ربطی نداشت. همان طور که او فکر میکرد، دلیل طلاق چیزی عمیقتر و غمانگیزتر بود. از نظر گلب دلیل آنچه میان والدینش اتفاق افتاده بود آن طرز خاص در فکر فرورفتنی بود که گهگاه به سراغ پدرش میآمد. مادرش که آدم شاد و سرزندهای بود، از این حالت متفکرانه میترسید. در چنین مواقعی گلب هم احساس ناراحتی میکرد. پدر گویی در چاه عمیقی فرومیرفت و از آنجا ستارگانی را رصد میکرد که فقط به چشم او میآمدند؛ حتی در طول روز. چون از درون چاه همیشه میتوان شاهد چنین پدیدهای بود. وقتی ایرینا رفت، فیودور تمام احساسات سرشارش را نثار ویولن کرد. اغلب در تنهایی مینواخت. یک بار وقتی گلب با اجازۀ مادرش شب نزد پدر مانده بود، صدای نواختنِ او را شنیده بود. صبح زود فیودور برای اینکه پسر را بیدار نکند درِ حمام را بسته بود و مشغول نواختن شده بود. علاوه بر آن، آب را هم باز کرده بود که صدای ویولن را خفه کند. این نواها همراه با صدای آب، تا عمق روح گلب را به لرزه درآورده بود. در سال 2003 گلب چند آهنگ ضبط کرد که در آنها صدای گیتار و در پسزمینۀ آنها صدای آب میآمد، و این به یاد نواختن پدرش بود. وقتی این آهنگها را ضبط میکرد، ناگهان به این فکر افتاد که شاید پدرش درواقع آب را باز کرده که با آرامش خود را حلقآویز کند. وقتی آهنگها را با پسزمینۀ باران ضبط کرد، به او گفتند که آثار ناامیدی در آن حس میشود. گلب هیچ پاسخی نداد. او آن حالت خاص چشمهای پدرش را به خاطر آورد که چیزی جز نومیدی در آن نبود. پس در حقیقت چه اتفاقی افتاده بوده؟ آیا ایرینا سهلانگار بوده؟ شاید همهچیز را راحت میگرفته و به جنبۀ روشن و شاد زندگی اولویت بیشتری میداده. و تمایل و توجه خاصی به سمت تیرۀ آن نداشته است. اغلب میگفت دوست دارد در استرالیا زندگی کند؛ معلوم نیست چرا این کشور به نظر او مظهر فارغالبالی و بیخیالی بود. بهمزاح خواسته بود برای او شوهر استرالیایی پیدا کنند تا با هم دور دنیا را بگردند. در یکی از همین گفتگوها بود که گلب اسم بریزبن را شنیده بود. مادر وقتی از شهر رؤیایی خود سخن میگفت، نام بریزبن را بر زبان آورده بود. وقتی از او پرسیده بودند حالا چرا این شهر، پاسخ داده بود: به گوش زیبا میآید. خوشآهنگ است.»
دربارۀ یوگنی وادالازکین، نویسندۀ کتاب «بریزبن»
یوگنی آلمانوویچ وادالازکین (Евгений Германович Водолазкин)، متولد 1964، داستاننویس، مورخ ادبی و زبانشناس روسی – اوکراینی است. او از نویسندگان شاخص و مهمّ روسیۀ معاصر است و برای آثارش جوایز مختلفی، از جمله جایزۀ سولژنیتسین، را دریافت کرده است.
از آثار یوگنی وادالازکین میتوان به رمانهای «هوانورد» و «برگ بو» اشاره کرد.
دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «بریزبن»
کتاب «بریزبن» با ترجمه و مقدمۀ نرگس سنائی، همراه با مقدمهای از نویسنده برای ترجمۀ فارسی این رمان و همچنین مقدمهای که یانینا سالداتکینا، استاد ادبیات روسی، بر این ترجمه نوشته، در نشر نو منتشر شده است.
نرگس سنائی، متولد 1355، مترجم ایرانی است. او کتاب «ایران در آینۀ شعر روس» را نیز، با همکاری یوگنیا نیکیتنکو، به فارسی ترجمه کرده است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات روسیه |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 380 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک