خیابان تمساحها
نویسنده: برونو شولتز
مترجم: فهیمه زاهدی
ناشر: نیلوفر
دسته بندی: سایر کشورهای اروپا
1,125,000 ریال
کتاب «خیابان تمساحها» اثر برونو شولتز
قصههایی رنگین و شاعرانه که واقعیت روزمره را به اسطوره و افسانه پیوند میزنند. کتاب «خیابان تمساحها»، با عنوان اصلی Sklepy cynamonowe و عنوان انگلیسی Sklepy cynamonowe، شامل قصههایی است که برونو شولتز، نویسندۀ لهستانی، آنها را با الهام از زندگی و خاطرات خودش نوشته و در این قصهها واقعیت روزمره و زندگی عادی در شهری کوچک را روایت کرده اما تنها به این بسنده نکرده و واقعیت پیرامون را در این قصهها به اسطوره و افسانه گره زده است و شهری کوچک به وسعت یک جهان خلق کرده است.
برونو شولتز در کتاب «خیابان تمساحها» با کلمات تصاویری رنگین از واقعیت میسازد و واقعیت را همچون تابلوی نقاشی به ما ارائه میدهد.
شولتز در کتاب «خیابان تمساحها» واقعیت روزمره را به سطحی ورای واقعیت برمیکشد و جلوههایی بدیع از طبیعت و زندگی شهری و اشیاء و آدمهای عادی و گذران روز و جریان معمولِ زندگی را عیان میسازد.
متن اصلی کتاب «خیابان تمساحها» اولین بار در سال 1934 منتشر شده است. براساس این کتاب انیمیشن استاپ موشن، تئاتر، باله و اپرا هم ساخته شده است.
مروری بر کتاب «خیابان تمساحها»
وقایع داستانهای کتاب «خیابان تمساحها» در شهری کوچک، که شبیه شهر زادگاه نویسندۀ کتاب است، رخ میدهد و وجه غریب و شگفتانگیز و جذاب داستانهای این مجموعه در این است شولتز ماهرانه واقعیت روزمره و آدمهایی عادی را به اسطوره و شخصیتهای اساطیری پیوند میزند بیآنکه این فرایند پیوند واقعیت به اسطوره بهشیوهای گلدرشت و اغراقآمیز اتفاق بیفتد.
برونو شولتز در داستانهای کتاب «خیابان تمساحها» داستان و شعر و نقاشی را بههم میآمیزد و با کلمات جهانی رنگین خلق میکند؛ جهانی کوچک که در آستانۀ مدرنشدن قرار دارد اما هنوز، در عین مدرنشدن بخشی از آن، از سادگی طبیعی برخوردار است و سنتهای خود را از دست نداده است.
راوی داستانهای کتاب «خیابان تمساحها» پسریست که خاطراتش را نقل میکند. پدرِ راوی تاجر است و در بازار مغازۀ پارچهفروشی دارد. راوی ماجراهای خودش و خانوادهاش و شهری را که در آن زندگی میکند نقل میکند و از خلال تخیل حیرتانگیز و نقل افسونگرانهاش دنیایی واقعی و کوچک و محدود را به قلمرو وسیع اسطوره و جادو میبرَد و اینگونه از واقعیت آشناییزدایی میکند و آدمها و اموری عادی را همچون شخصیتهای اساطیری و وقایعی غریب و جادویی به تصویر میکشد.
طبیعت و رنگهای طبیعت و آمیزش عناصر شهری و عناصر طبیعی یکی از ویژگیهای داستانهای کتاب «خیابان تمساحها» است. گاه با خواندن این داستانها خیال میکنیم که همراه راوی در نخستین روز پیدایش جهان چشم گشودهایم و در حال کشف دنیا و شگفتیهای آن هستیم.
صنعت تشخیص نیز یکی از خصوصیات سبکی اصلی داستانهای کتاب «خیابان تمساحها» است. نویسنده ماهرانه و با ظرافت و خلاقیت از این صنعت ادبی استفاده میکند و اشیاء بیجان را همچون موجوداتی جاندار مینمایاند.
کتاب «خیابان تمساحها» نمودی موفق و خلاقانه از حضور ادبیات و متون کهن در متنی مدرن و وامگیری از سنت برای خلق ادبیاتی نو و بدیع است. در داستانهای این کتاب رد کتاب مقدس و اساطیر یونان بهخوبی مشهود است.
کتاب «خیابان تمساحها» از سیزده داستان تشکیل شده است.
داستانهای سیزدهگانۀ کتاب «خیابان تمساحها» عبارتند از: «اوت»، «دیدار»، «پرندهها»، «آدمکهای خیاطان»، «نمرود»، «پان»، «آقای چارلز»، «مغازههای دارچینی»، «خیابان تمساحها»، «سوسکها»، «تندباد»، «شب فصل کبیر» و «شهابسنگ».
آنچه میخوانید برگرفته از داستان «شب فصل کبیر» از کتاب «خیابان تمساحها» است: «موسم فصل کبیر داشت فرا میرسید. خیابانها شلوغ میشدند. شهر از ساعت شش بعدازظهر پرتبوتاب میشد، خانهها روشن میشدند، و مردم آراسته به رنگهای درخشان در رفتوآمد بودند، در پرتو آتشی درونی، چشمهاشان با شوروحالی سرورآمیز برق میزد، زیبا اما شیطانی.
در خیابانهای فرعی، در جاهای پرت خلوت گریختهبهدرونشب، شهر خالی بود. فقط بچهها بیرون زیر ایوانهای آن مربعهای کوچک سرگرم بازی بودند، نفسنفسزنان، پرسروصدا، به طرزی بیمعنا. بادکنکهای کوچک را به دهان میگرفتند و باد میکردند، تا از خودشان جوجهخروس قرمز آوازخوانی بسازند، در نقابهای رنگین پاییزی، خیالانگیز و بیمعنا. طوری که انگار بادشده و آوازخوان، در زنجیرههای دراز رنگرنگی به هوا بلند میشدند و مثل مرغان مهاجر بر فراز شهر پرواز میکردند – ناوگانهای شگفت کاغذ رنگی و هوای پاییزی. یا اینکه همدیگر را روی گاریهای کوچک لقلقویی هل میدادند، که با تقتق چرخهای کوچک و دستهها و محورهاشان نغمه سر میدادند. گاریهای مالامال از فریادهای شادمانۀ بچهها در خیابان سرازیر میشدند، به سوی رود پهناور زرد غروب، و آنجا به تودۀ درهمبرهمی از دیسک و چوب و چنگک بدل میشدند.
و هنگامی که بازی بچهها رفتهرفته پرصداتر و پیچیدهتر میشد، هنگامی که سرخی شهر به ارغوانی کبود میزد، تمام جهان یکباره رو به پژمردگی میگذاشت و سیاهی، و تیرگی لرزانی افشانده میشد که همهچیز را میآلود. نابکار و زهرآگین، طاعون تاریکی منتشر میشد، همهچیز را هدف میگرفت، و دست بر هرچه میگذاشت سیاه میشد و میگندید و خاک میشد. مردم در هراسی خاموش از پیش گریخته بودند، اما ناخوشی همیشه گیرشان میانداخت و در کهیری سیاه روی پیشانیشان نقش میبست. چهرههاشان زیر لکههای بزرگ بیشکل ناپدید میشد. اینک بدون چهره، بدون چشم، به راهشان ادامه میدادند، راه که میرفتند نقابها را یکییکی میانداختند، تا اینکه تاریکی پر میشد از لاروهای بهزمینریخته در هنگام پرواز. سپس پوستۀ پوسیدۀ سیاهی همهچیز را با کبرههای بزرگ متعفن تاریکی میپوشاند. و وقتی در زیر آن، در هراس خاموش از فروپاشی قریبالوقوع، همهچیز متلاشی و نیست میشد، آن بالا هشدار غروب پابرجا بود و ادامه داشت، خیزش پرواز میلیونها چکاوک ناپیدا در بیکران عظیم نقرهگون، میلیونها ناقوس کوچک را به صدا در میآورد. آنوقت ناگاه شب فرامیرسید – شبی پهناور، که از فشار تنورههای شدید باد گسترش مییافت. در دهلیزهای متعددش تکهتکه آشیانههای نور: مغازهها – فانوسهای بزرگ رنگی – پر از اجناس و آمدوشد مشتریان. از پشت شیشۀ روشن این فانوسها مناسک پرهیاهو و عجیب آیینی خرید پاییزه را میشد دید.
شب بلند مواج پاییز، با سایههایی که در آن قد میکشیدند و بادهایی که آن را میگستردند، حفرههایی از روشنی در چینخوردگیهایش پنهان داشت، اجناس جورواجور دستفروشها – شکلات، بیسکویت، و شیرینیهای رنگارنگ. دکهها و گاریهاشان، که با جعبههای خالی ساخته شده و رویشان برگههای تبلیغاتی چسبانده بودند، پر بود از صابون، خردهریزهای زرقوبرقی، چیزهای بهدردنخور رنگولعابدار، زرورق، شیپور، نان بستنی و آبنبات نعنایی؛ این ایستگاههای شادمانی، این پایگاههای سرخوشی بر پردۀ عظیم هزارتوی لرزان شب پراکنده بودند.»
دربارۀ برونو شولتز، نویسندۀ کتاب «خیابان تمساحها»
برونو شولتز (Bruno Schulz)، متولد 1892 و درگذشته به سال 1942، داستاننویس، معلم هنر، نقاش و منتقد ادبی لهستانی بود. از شولتز بهعنوان یکی از نثرنویسان لهستانی صاحبسبکِ قرن بیستم یاد میشود. او نویسندهای بود که زبان در آثارش تشخصی ویژه داشت.
شولتز یکی از نویسندگان قربانی نازیسم و هولوکاست بود. تعدادی از آثار او، از جمله رمانی ناتمام با عنوان «مسیحا»، در جریان هولوکاست گم شدند و خودش در سال 1942، درحالیکه پنجاه سال بیشتر نداشت و با قرصی نان به محل سکونتش در گتوی یهودیان در شهر دروهوبیچ برمیگشت، توسط یک افسر گشتاپو تیر خورد و کشته شد.
از دیگر آثار برونو شولتز میتوان به کتاب «آسایشگاه ساعتشنی» اشاره کرد.
دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «خیابان تمساحها»
کتاب «خیابان تمساحها» با ترجمه و مقدمۀ فهیمه زاهدی در انتشارات نیلوفر منتشر شده است. اساس این ترجمه، متن انگلیسی کتاب بوده است.
فهیمه زاهدی، متولد 1341، مترجم ایرانی است. از ترجمههای او میتوان به کتابهای «آیدا»، «تابوتِ عهد» و «سخنورزی» اشاره کرد.
از کتاب «خیابان تمساحها» ترجمۀ فارسی دیگری هم، با عنوان «خیابان تمساح»، موجود است که مترجم آن شروین جوانبخت و ناشرش نشر خوب است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | سایر کشورهای اروپا |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 128 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک