خواب عموجان
Uncle's Dream
فیودور داستایفسکی
میترا نظریان
ثالث
دسته بندی: ادبیات-روسیه
| کد آیتم: |
1993161 |
| بارکد: |
9786004059459 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
3 |
| تعداد صفحات: |
206 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
رقعی |
رمان «خواب عموجان» اثر فيودر داستايفسکي
رماني جذاب و خواندني از داستايفسکي بزرگ. رمان «خواب عموجان»، با عنوان اصلي ???????? ???، رمانيست خانوادگي و اجتماعي درباب طمع، جاهطلبي، اختلاف طبقاتي، فقر و قربانيشدن عشق بهپاي سودجويي و طمعِ کسب ثروت و جايگاه اجتماعي.
داستايفسکي در رمان «خواب عموجان» هم? هنر و مهارت و نبوغي را که از او سراغ داريم بهکار ميزند و رماني خلق ميکند که در آن، با طنز سياه و باريکبينيها و نکتهسنجيهاي روانشناختياي که خاص اوست، عمق تضادهاي دروني آدميزاد در متن زندگي اجتماعي او و آنچه مناسبات اجتماعي و اقتصادي به آدمي تحميل ميکنند ترسيم شده است.
رمان «خواب عموجان» رمانيست، در عين سادگي، پيچيده؛ رماني که مثل هم? رمانهاي کلاسيک يکدنيا حرف براي گفتن دارد. داستايفسکي در رمان «خواب عموجان» جهاني وسيع و پيچيده و پر از تضاد را در يک محيط کوچک با آدمهايي محدود گرد آورده است و رماني پديد آورده که اگرچه حيط? وقايع داستاني آن وسيع نيست اما مسائلي بنيادين و جهاني را پيش ميکشد که همچنان ملموس و قابل درک هستند.
متن اصلي رمان «خواب عموجان» اولين بار در سال 1859 در مجلهاي روسي منتشر شده است.
مروري بر رمان «خواب عموجان»
وقايع و ماجراهاي اصلي رمان «خواب عموجان» در شهرستاني کوچک در روسيه، به نام مارداسوف، ميگذرد. داستان رمان از اين قرار است که زني به نام ماريا آلکساندروونا، که زني جاهطلب و مکار و سياس و سخنچين است و همه در مارداسوف از او حساب ميبرند، دنبال اين است که دختر زيباي بيستوسهسالهاش را به مردي اشرافي که مالومکنت و جايگاهي دارد شوهر بدهد. البته دختر ماريا آلکساندروونا يک خواستگار جوان و خوشقيافه و شيکپوش دارد که مالومنالش هم، نسبت به بقي? اهالي شهر، بدک نيست اما شخصيتش لنگ ميزند و کاملاً با معيارهاي سختگيران? ماريا آلکساندروونا جور نيست.
از طرفي در رمان «خواب عموجان» يک معلم فقير هم هست که عاشق دختر ماريا آلکساندروونا است و دختر هم عاشق اوست و اين دو زماني هم باهم رابطه داشتهاند و اين رابطه باعث حرفوحديثهايي بين اهالي مارداسوف شده بوده است. طبعاً با توجه به شرايط و خواستههاي ماريا آلکساندروونا عشقِ صِرف، بدون پولوپله و حشمت و جاه، در محاسبات او براي شوهردادن دخترش هيچ محلي از اعراب ندارد و ازدواج دخترش با معلم فقير غيرممکن است. ميماند همان خواستگار شيکپوش خوشقيافه و بايد توجه داشت که طبق معيارهاي ماريا آلکساندروونا از سن ازدواج دخترش هم دارد ميگذرد و بايد زودتر فکري بکند و تصميمي بگيرد، اگرچه دختر همچنان دل در گروي معشوق فقير خود دارد و براي همين از ازدواج طفره ميرود.
ظاهراً در مورد ازدواج دختر ماريا آلکساندروونا کف? ترازو در مجموع بهسود خواستگار شيکپوش خوشقيافه سنگيني ميکند اما در اين ميان اتفاقي در رمان «خواب عموجان» رخ ميدهد که هم? معادلات را بههم ميزند. قضيه از اين قرار است که يکروز سروکل? پيرمردي اشرافي، به نام شاهزاده «کاف»، در مارداسوف پيدا ميشود و اين شاهزاد? پير، که بسيار فرتوت است و اختلال حواس هم دارد، در خان? ماريا آلکساندروونا رحل اقامت ميافکند.
شاهزاده «کاف»، که به «عموجان» معروف است، مرديست اشرافي با گذشتهاي مملو از عياشي و زنبارگي. اين مرد اما حالا سخت پير و فرتوت شده و در سراشيب زوال افتاده است. با اينهمه همچنان وزنهاي آبرومند بهشمار ميآيد و اهالي مارداسوف براي اينکه او مهمانشان بشود سرودست ميشکنند.
با اين اوصاف، حضور عموجان در خان? ماريا آلکساندروونا موهبت و تشخص و امتيازي براي ماريا بهشمار ميآيد. در ادام? رمان «خواب عموجان» ميبينيم که عموجان يکروز حرفي در ستايش دختر ميزبان خود و ابراز علاقه به او ميزند که آتش طمع مادر دختر تيز ميشود و ماريا به اين فکر ميافتد که دخترش را به عموجان شوهر دهد. از آنطرف اما خواستگار جوان دختر هم بيکار نمينشيند و به فکر ميافتد که نقش? مادر دختر را برهم بزند. آن معلم فقير هم، که هنوز عاشق دختر است و دختر هم عاشق اوست، از بيمارياي مهلک رنج ميبرد و حالش وخيم است. او درواقع خودش را عامدانه و بهخاطر عشق دختر به اين روز انداخته است. سرانجام هم بيماري معلم فقير به مرگش ميانجامد و مادر او دختر ماريا آلکساندروونا را در مرگ پسرش مقصر ميداند.
اما سرانجامِ خوابي که ماريا آلکساندروونا براي عموجان کشيده است چه ميشود؟ آيا او موفق ميشود دخترش را به عموجان بدهد يا همهچيز به سمتوسويي ديگر ميرود؟ اين را با خواندن کامل رمان «خواب عموجان» در خواهيد يافت.
داستايفسکي در رمان «خواب عموجان»، با طنزي تلخ و ديدي ژرف و از خلال داستاني جذاب و خواندني، انسانهايي را به تصوير ميکشد که شرايط اجتماعيشان آنها را، بهطرزي بيرحمانه و درعينحال مضحک، به جان هم انداخته است.
دستآخر اينکه مثل هم? آثار داستايفسکي در رمان «خواب عموجان» نيز مهارت او در شخصيتپردازي و ترسيم پيچيدگيهاي آدمي بهخوبي مشهود است.
دربار? فيودر داستايفسکي، نويسند? رمان «خواب عموجان»
فيودر ميخائيلوويچ داستايفسکي (????? ?????????? ???????????)، متولد 1821 و درگذشته به سال 1881، از بزرگترين نويسندگان کلاسيک قرن نوزدهم و از مهمترين نمايندگان عصر طلايي ادبيات روسيه است.
داستايفسکي نويسندهاي بود با زندگياي پر از اُفتوخيز و تلاطم. يکبار حتي تا دمِ مرگ و پاي جوخ? اعدام رفت اما در آخرين لحظات اعلام شد که بخشوده شده است. سالهايي را در سيبري زنداني بود. از بيماري صرع نيز رنج ميبُرد و اينها همه، در کنار عوامل و رويدادهايي ديگر، تأثيرات خود را بهنحوي بر جهانبيني و آثار داستانياش بهجا گذاشتند.
داستايفسکي در رمانهايش آيند? جهان، برآمدن نظامهاي توتاليتر و بحرانهايي را که انسان مدرن در قرن بيستم قرار بود از سر بگذراند پيشبيني کرده و پرسشها و ترديدهايي را دربار? انسان و انتخابهاي او و نيز درباب مقول? خير و شر و شک و يقين پيش کشيده که همچنان براي انسان قرنِ بيستويکمي نيز مطرح است. شخصيتپردازي قدرتمند و ترسيم ماهران? تلاطمات دروني و پيچيدگيها و تناقضات شخصيتي آدمها و درگيريشان با بحرانهاي وجودي و هستيشناختي، از خلال قصههايي جذاب و پُرکشش، از ويژگيهاي اصلي آثار شاخصِ داستايفسکي هستند. او، بهويژه در رمانهاي «جنايت و مکافات»، «برادران کارامازوف»، «شياطين» و «ابله»، اوج هنر قصهپردازي و نيز عصار? جهانبيني خود را به نمايش گذاشته است. اين رمانها، با گذشت اينهمهسال از نوشتهشدنشان، همچنان تَر و تازه و شادابند و مثل هر اثر بزرگ کلاسيک، همچنان حرفهاي تازه و مهمي براي گفتن دارند.
از ديگر آثار داستاني فيودر داستايفسکي ميتوان به «قمارباز»، «شبهاي روشن» و «ناشناس» اشاره کرد.
داستايفسکي روزنامهنگار چيرهدستي هم بود و از سال 1861 تا 1863 ماهنام? «زمان» را سردبيري کرد؛ ماهنامهاي ادبي، سياسي، اقتصادي و فلسفي که لئونيد گروسمن در کتاب «داستايفسکي، زندگي و آثار» از آن بهعنوان «واقعهاي بزرگ در تاريخ مطبوعات روسيه» ياد ميکند و دليل توفيق اين ماهنامه را «قريح? شگفتآور داستايفسکي، شيفتگي آتشينش در طلب انديشههاي نو، روحي? مبارزهجوي او بهعنوان يک نويسند? سياسي و عشق بيآلايشش به آفريدههاي مردم خود» ميداند.
از داستايفسکي، بهجز رمان و داستان کوتاه، نوشتههاي غيرداستاني بسياري هم در موضوعات مختلف بهجا مانده است. او همچنين مترجم آثاري از ادبيات آلمان و فرانسه بوده است.
دربار? ترجم? فارسي رمان «خواب عموجان»
رمان «خواب عموجان» با ترجم? ميترا نظريان در نشر ثالث منتشر شده است.
ميترا نظريان، متولد 1348، مترجم ايراني است. از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «دکتر ژيواگو»، «يک اتفاق مسخره»، «شوهرباشي»، «در هر سني که هستيم حافظ? خود را تقويت کنيم»، «مکتب هنرهاي تجسمي: آموزش طراحي، نقاشي، مجسمهسازي و گرافيک» و «آخرين تزار: زندگي و مرگ نيکالاي دوم» اشاره کرد.
از رمان «خواب عموجان» دو ترجم? فارسي ديگر هم موجود است. يکي از اين ترجمهها، که ترجمهاي قديمي است، با عنوان «روياي عموجان» و بهترجم? آ. قازاريان به چاپ رسيده است. اين ترجمه را در سالهاي اخير انتشارات جامي تجديد چاپ کرده است.
ترجم? ديگر رمان «خواب عموجان» ترجمهايست که با عنوان «خواب داييجان» و بهترجم? عبدالمجيد احمدي منتشر شده و ناشرش نشر مَد است.