داستانهای بلکین
الکساندر پوشکین
بابک شهاب
بیدگل
دسته بندی: ادبیات-روسیه
| کد آیتم: |
1993303 |
| بارکد: |
9786227554564 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
144 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
جیبی |
کتاب «داستانهاي بلکين» اثر الکساندر پوشکين
پنج داستان از الکساندر پوشکين. کتاب «داستانهاي بلکين»، با عنوان اصلي ???????? ?????????? ?????? ?????????? ????????، شامل داستانهايي است که پوشکين، شاعر و نويسند? بزرگ روس و پدر ادبيات مدرن روسيه، در آنها از مردم عادي و رؤياها و رنجها و خواستهها و عشقها دلبستگيها و اميدهايشان نوشته و تصاويري طنزآميز از زندگي روزمر? آدمهاي معمولي بهدست داده است.
کتاب «داستانهاي بلکين» مجموعهايست که در آن روسي? عصر پوشکين، با زباني ساده و طنزي شيرين و دلنشين، تصوير شده است. اين کتاب نمودي از چرخش پوشکين از رمانتيسم بهسمتِ نوشتارهايي ساده دربار? زندگي ساده و مردم عادي است.
متن اصلي کتاب «داستانهاي بلکين» اولين بار در سال 1831 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «داستانهاي بلکين»
الکساندر پوشکين بر کتاب «داستانهاي بلکين» مقدمهاي نوشته و در اين مقدمه، مثلاً از زبانِ ناشر اين داستانها، آنها را به ملاکي به نام بلکين نسبت داده و گفته است که اين داستانها را آدمهاي مختلف براي بلکين نقل کرده و بلکين آنها را جمعآوري کرده است.
بلکين البته خود يک شخصيت داستاني در کتاب «داستانهاي بلکين» است و مقدم? اين کتاب در واقع يک سند جعلي و يک تمهيد ادبي شيطنتآميز است. از همين رو اين مقدمه را هم بايد داستاني از کتاب «داستانهاي بلکين» بهحساب آورد نه يک شرح واقعي دربار? آدمي واقعي و توضيحي حقيقي دربار? خاستگاه پنج داستان کتاب.
زندگي و مرگ، نيکبختي و بداقبالي، عشق نابرابر، تقابل واقعيت با خيالبافي و رؤياپردازي، واقعيت خشن و رنجبار زندگي روزمره و نزاعهاي آدمها در متن زندگي روزانه از جمله مضاميني هستند که پوشکين در قصههاي کتاب «داستانهاي بلکين» به آنها پرداخته است.
قصههاي پوشکين در کتاب «داستانهاي بلکين» قصههايي بهظاهر ساده و در باطن پيچيدهاند؛ قصههايي سهلوممتنع که نويسنده در آنها عمق زندگي و روابط انساني را، با طنزي دلچسب و هنرمندانه که با شفقت آميخته است، ميکاود و زيست مردم عادي در روسي? قرن نوزدهم را با تيزبيني و جزئينگري به تصوير ميکشد و از زندگي روزمره ماجراهايي خلق ميکند که هنوز هم، بعد از اينهمه که از انتشار کتاب «داستانهاي بلکين» ميگذرد، خواندني و جذاب و دلنشينند.
کتاب «داستانهاي بلکين» از مقدمهاي شيطنتآميز که پيشتر ذکرش رفت و پنج داستان تشکيل شده است.
داستانهاي پنجگان? کتاب «داستانهاي بلکين» عبارتند از: «شليک»، «بوران»، «تابوتساز»، «متصدي چاپارخانه» و «دوشيزهخانم روستايي».
آنچه ميخوانيد بخشي از قص? «شليک» از کتاب «داستانهاي بلکين» است: «در ميان ما تنها يک غيرنظامي بود. تقريباً سيوپنج سال داشت و از اين رو ما پيرمرد حسابش ميکرديم. پختگياش در قياس با ما برايش مزاياي فراواني داشت؛ بهعلاوه، ترشرويي هميشگي و تندمزاجي و زبان گزندهاش بر ذهنِ جوان ما تأثير زيادي ميگذاشت. گويي هالهاي اسرارآميز همواره او را در بر گرفته بود. بهنظر روس ميرسيد، اما نامش خارجي بود. در گذشته سرباز سوارهنظام بوده و زندگي خوبي داشته. هيچکس از انگيز? او براي کنارهگيري از خدمت و سکناگزيدن در قصبهاي چنين متروک آگاه نبود. در اينجا او زندگي فقيرانه و درعينحال پرريختوپاشي داشت: هميشه پياده رفتوآمد ميکرد و کتي مندرس بر تن داشت، اما ميز پذيرايياش هميشه براي تمام افسران هنگ ما مهيا بود. البته ناهارهايش معمولاً از دو يا سه نوع خوراک فراتر نميرفت، که سربازي بازنشسته تهيهشان ميکرد، اما نوشيدني مثل رودخانهاي جاري بود. کسي از ميزان دارايي و درآمدش خبر نداشت و کسي هم به خود جرئت نميداد که از او در اين باره پرسوجو کند. تعدادي کتاب داشت که بيشتر کتب نظامي يا رمان بودند. با گشادهدستي امانتشان ميداد و پسشان نميگرفت، کتابهايي را هم که خودش به امانت ميگرفت هيچگاه به صاحبانشان برنميگرداند. تنها سرگرمياش شليک با تپانچه بود. ديوارهاي اتاقش با گلوله مثل لان? زنبور سوراخسوراخ و پرحفره شده بود. تنها زيبوزيور کلب? محقري که در آن ميزيست مجموعهاي نفيس از تپانچه بود. مهارتش در تيراندازي وراي تصور بود و اگر قصد ميکرد يک گلابي را روي کلاه هريک از ما هدف قرار دهد، هيچيک از افراد هنگ در پيش بردن سرش لحظهاي درنگ نميکرد. صحبتهايي که بين ما ردوبدل ميشد بيشتر حول دوئل ميچرخيد، اما سيلويو (او را چنين مينامم) هيچگاه در آن بحثها شرکت نميکرد. در پاسخ به اين پرسش که آيا تابهحال دوئل کرده است، خيلي خشک پاسخ مثبت ميداد، اما وارد جزئيات نميشد و مشخص بود که اين سؤال به مذاقش خوش نميآيد. ما چنين تصور ميکرديم که ساي? يکي از قربانيان تيرهبخت هنر مرگبارش بر وجدانش سنگيني ميکند، چراکه هرگز ظنمان هم نميبرد که چيزي به نام ترس در دل او جايي داشته باشد. انسانهايي هستند که صرفِ ظاهرشان براي زدودن چنين ترديدهايي کافي است. البته کمي بعد واقعهاي هم? ما را بهتزده کرد.»
دربار? الکساندر پوشکين، نويسند? کتاب «داستانهاي بلکين»
الکساندر سرگييويچ پوشکين (????????? ????????? ??????)، متولد 1799 و درگذشته به سال 1837، شاعر، نمايشنامهنويس و داستاننويس اهل روسيه بود. از پوشکين بهعنوان بزرگترين شاعر روس و بنيانگذار ادبيات مدرن روسيه ياد ميشود.
پوشکين بهشدت تحت تأثير انديشههاي عصر روشنگري فرانسه، بهويژه انديشههاي ولتر، و از طرفداران اصلاحات اجتماعي در روسيه و سخنگوي راديکالهاي ادبي بود و اين موضوع، خشم دولت را عليه او برانگيخت.
پوشکين همچنين در دورهاي از زندگياش عضو سازماني مخفي شد که هدفش سرنگوني حکومت عثماني در يونان و ايجاد يک دولت مستقل يوناني بود.
پوشکين عمري کوتاه داشت و در سيوهفتسالگي در دوئل کشته شد اما آثار ادبي مهمي از او بهجا ماند و با آثارش بسيار بر نويسندگان روسي پس از خود تأثير گذاشت.
از جمله نويسندگان بزرگ و مهم روسيه که از پوشکين تأثير گرفتهاند ميتوان به تالستوي و تورگنيف اشاره کرد. آثار پوشکين اما نهفقط بر عالم ادبيات که بر عالم موسيقي نيز تأثيراتي جدي بهجا گذاشته و الهامبخش موسيقيدانان بزرگ و برجسته و مهمي چون موتزارت، چايکوفسکي، راخمانينف و کورساکوف بوده است.
از جمله آثار الکساندر پوشکين ميتوان به رمان منظوم «يِوگني اُنهگين»، منظوم? «سوارکارِ مفرغي» و رمانهاي «دختر سروان» و «دوبروفسکي» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «داستانهاي بلکين»
کتاب «داستانهاي بلکين» با ترجم? بابک شهاب، بههمراه مقالهاي از وِسيوالاد ساخارف دربار? اين کتاب، در نشر بيدگل منتشر شده است. اين کتاب قبلاً، با همين ترجمه، در انتشارات بهنگار به چاپ رسيده بود.
بابک شهاب، متولد 1352 در اراک، مترجم ادبيات روسي و روزنامهنگار ايراني است. او تحصيلکرد? مهندسي مکانيک در آکادمي دولتي پليتکنيک بلاروس است. شهاب، در حوز? کار مطبوعاتي، همکاري با نشريات «کلک»، «شوکران»، «دانشمند»، «خانواد? سبز» و «دانش و مردم» را در کارنام? کاري خود دارد.
از ترجمههاي بابک شهاب از ادبيات روسي ميتوان به کتابهاي «شبهاي روشن»، «تمساح»، «ماجراي نزاع ايوان ايوانويچ و ايوان نيکيفورويچ»، «شيطان کوچک»، «چامههاي تو و من»، «نبوغ»، «ما»، «در آبادي»، «تخممرغهاي شوم»، «نغمههاي اسکندريه»، «مُرفين» و «خياط مايهدار و کفبين» اشاره کرد.