رمان های جاویدان جهان: دیوید کاپرفیلد
نویسنده: چارلز دیکنز
مترجم: محسن سلیمانی
ناشر: افق
165,000 ریال
دیوید کاپرفیلد، شخصیت محبوب چارلز دیکنز است و این رمان را میشود به نوعی اتوبیوگرافی دیکنز دانست. دیوید شش ماه بعد مرگ پدرش به دنیا میآید. او تنها با مادر خود زندگی میکند تا اینکه مادرش از سر ناچاری و به خاطر مشکلات زندگی، با مردی سنگدل بهنام آقای مردستون ازدواج میکند. مرگ مادر برای دیوید گران تمام میشود. ناپدری دیوید سرانجام او را به مدرسهای خارج از شهر میفرستد. اتفاقات تلخ و ناگوار یکی پس از دیگری بر سر راه دیوید قرار میگیرد تا اینکه با دورا ازدواج میکند ولی او هم ...
رمان دیوید کاپرفیلد چنین آغاز میشود:
داستان زندگىام از جمعه شبی شروع میشود که من درست ساعت دوازده شب به دنیا آمدم. شنیدهام که همزمان با نواختن زنگ ساعت، شروع به گریه کردم. هنگامى که متولد شدم شش ماه از مرگ پدرم گذشته بود. از فکر آن که او هیچ گاه مرا ندیده است، احساس عجیبى داشتم و وقتی براى اولین بار در حیاط کلیسا چشمم به سنگ قبر سفیدش افتاد، احساس عجیبترى پیدا کردم. ما در خانۀ گرم و روشنمان نشستهایم ولى او آ نجا در سرما و تاریکى خوابیده و تمام درها به رویش بسته است. دلم برایش سوخت.
تنها خویشاوندى که داشتیم خانم بتسى تراتوود عمۀ پدرم بود که اخلاق خوبی نداشت. پدرم زمانى او را دوست داشت،
ولى پس از ازدواجش از او رنجیده بود زیرا بىآن که مادرم را دیده باشد، اسمش را گذاشته بود «عروسک مومى». به هر حال پیش از آن که من به دنیا بیایم به دیدن مادرم آمد و اعلام کرد که اگر بچه، دختر باشد در بزرگ کردنش به مادرم کمک خواهد کرد ولى هنگامى که شنید نوزاد پسر است، کلاهش را سرش گذاشت، بیرون رفت و دیگر هیچ وقت برنگشت.
اولین تصاویر واضحى که به یاد دارم از مادرم است با موهای زیبا و چهره اى جوان، و هم چنین پگوتى، پرستار من، که از چهره اش چیز زیادى یادم نیست. دست ها و گونه هاى او چنان زمخت و قرمز بود که تعجب مىکردم چطور پرندگان به جاى سیب به آن ها نوک نمیزنند.
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 352 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک