قصه گو
نویسنده: ماریو بارگاس یوسا
مترجم: یحیی خویی
ناشر: چشمه
دسته بندی: ادبیات آمریکای لاتین
1,955,000 ریال
قصهگو
ماریو بارگاس یوسا
یحیی خویی
ناشر: چشمه
کتاب «قصهگو» اثر ماریو بارگاس یوسا
سفری به اعماق به قصد یافتن ریشههای مشترک و معناهای متفاوتی از زندگی. ماریو بارگاس یوسا در کتاب «قصهگو» به تکثر و تنوع فرهنگ بومی در پرو توجه کرده و نشان داده که چگونه مردمی با فرهنگها و آیینهای مختلف در طول سالهای متمادی کنار یکدیگر زندگی کردهاند.
کتاب «قصهگو» داستانی است درباره شکلی از زندگی و فرهنگی که در نگاه کلیشهای جهان مدرن بدوی و به دور از تمدن نشان داده میشود. این کتاب همچنین روایتی است درباره قدرت و توانایی قصه در پیوند آدمها فراتر از مرزبندهای مرسوم که به جدایی انسان از انسان منجر شده است.
نسخه اصلی رمان «قصهگو» اولینبار در سال 1987 منتشر شد و ترجمه انگلیسیاش در 1989 چاپ شد. کتاب «قصهگو» از متن انگلیسی اثر با عنوان «The storyteller» به فارسی برگردانده شده است.
مروری بر کتاب «قصهگو»
یوسا در رمان «قصهگو» روایتی دقیق و درست طراحی شده به کار گرفته است به گونهای که فرم و شیوه روایت در پیوند با مضمونی است که در طول داستان شرح داده شده است. در این شیوه روایی در جاهایی از رمان با درهمآمیختن راوی رمان با شخصیت قصهگوی داستان روبرو میشویم.
راوی کتاب «قصهگو»، نویسندهای اهل پرو است که به ایتالیا آمده تا به قول خودش لَختی پرو و پروییها را فراموش کند. او سفری کاملا برنامهریزی شده را شروع کرده است. از خانه بازسازی شده دانته و کلیسای سانمارتینودلاوسکا بازدید کرده و برای ادامه سفر هم فهرست دیگری از کارهایی که باید انجام دهد دارد. اما ناگهان، پرو، این میهن بختبرگشته، به غیرمنتظرهترین شکلی خودش را به راوی تحمیل میکند. او در گشتوگذارهایش در برابر ویترین یک گالری میخکوب میشود: کمانها، تیرها، پاروی کندهکاری شده و البته سه، چهار قطعه عکس به یکباره حال و هوای جنگلهای پرو را در ذهن راوی بیدار میکند و برخلاف برنامه از پیش تعیین شده او به سوی این گالری کشیده میشود.
راوی رمان «قصهگو» وارد گالری میشود که حدود پنجاه قطعه عکس در آن نمایش داده شده است. عکسها را عکاسی به نام گابریل مالفاتی طی دو هفته سفر به منطقه آمازون گرفته است. هدف عکاس از این کار بیان زندگی روزمره اخیر قبایل بدون عوامفریبی و دادن جنبه هنری به آن بوده است. عکسها از مناطقی گرفته شده که برای راوی آشنا است. او حدود سه سال پیش آنجا بوده است و به مرور به یاد میآورد که حتی برخی از زنها و مردهایی که در عکسها دیده میشوند برایش آشنا هستند.
او در یکی از عکسها یک آشنای قدیمی را هم تشخیص میدهد: شائول سوراتاس که آشنایی راوی رمان «قصهگو» با او به زمان امتحانات ورودی دانشکده برمیگردد. حالا در آخرین عکس گالری، شائول در میان مردم قبیله نشسته است و برایشان حرف میزند با بهتر آن است که بگوییم برایشان قصه میگوید. او در قومشناسی و حقوق تحصیل کرده و سپس سفرهایی به دل جنگل آغاز کرده است. راوی میپرسد آیا شائول اسیر جاذبههای انسانهای ساکن جنگل و طبیعت پاک و دستنخورده آن، و موفق به موشکافی فرهنگهای بدوی پراکنده در سراسر شیبهای جنگلی سِخا دِمونتانیا و دشتهای پاییندست آمازون شده بود آیا این یک احساس شدید نوعدوستانه نبود که از اعماق تاریک وجود او زبانه میکشید و سرتاچای او را به خاطر هموطنانمان در خود میسوزاند؟ آنها که از زمانهای بسیار دور تا حالا آنجا زندگی کردهاند، آزار دیدهاند؛ محرومیت کشیدهاند، بین رودخانههای پهن و آرام تنها با یک تکه لنگ خود را پوشاندهاند، بدنها خود را خالکوبی کردهاند و به پرستش روح درختان، مارها، ابرها و رعد و برق پرداختهاند.
یوسا در کتاب «قصهگو» داستانی را روایت کرده که فقط محدود به قبایلی در پرو نیست بلکه میتوان آن را به واقعیت موجود در سراسر جهان بسط داد. روند طبیعی که در جهان کنونی غالب شده این است که الگوی زندگی مدرن تنها شیوه ممکن و قابل پذیرش برای زندگی در جهان کنونی قلمداد میشود. هر شیوه دیگری از زندگی هر چقدر هم ریشه و تاریخ داشته باشد به عنوان زندگی غیرمتمدن شناخته میشود و به عبارت بهتر طرد میشود. در این بستر، همه باید با پذیرش تمدن مدرن یکدست شوند و هر گروهی از آدمها که به تمدن مدرن نپیوسته باشند به عنوان نمونههایی قابل مطالعه در نظر گرفته میشوند یا تصاویرشان به عنوان نمونههایی سرگرم کننده به موزهها و گالریها راه میباید. یوسا در رمان «قصهگو» بر روی همین موضوع دست گذاشته و مسیری معکوس را روایت کرده است: بازگشت به مفهمومی حقیقیتر از زندگی و به رسمیت شناختن شیوههای دیگری از زیستن.
در بخشی از رمان «قصهگو» میخوانیم: «اما عکسی که از زمان ورودم به گالری در انتظار دیدنش بودم، آخرین عکس بود. در لحظه اول بهنظرم گردهمایی مردان و زنان و طرز نشستن دایرهوارشان که سنت قبیلههای آمازون است، مشابه نشستن شرقیها، چهارزانو شبیه مدل خیاطها با کمرهای صاف و محکم، با زمینه نور کمرنگ خورشید که غروب میکرد، مسحورم کرد. بهنظر میرسید که آنها کاملا بیحرکت و ساکتاند. سرهاشان را بهطور منظم مثل گل آفتابگردان به طرف مرکز دایره چرخانده بودند و آنجا مردی در مرکز دایره، مانند آهنربا نگاه ماکیگنگاها را به خود جلب کرده بود. آن مرد ایستاده بود و با اشارههای سر و دست، در حال سخن گفتن بود. احساس کردم تیره پشتم به لرزه افتاده است».
درباره ماریو بارگاس یوسا نویسنده کتاب «قصهگو»
ماریو بارگاس یوسا نویسنده، منتقد و روزنامهنگار مشهور پرویی و از مهمترین چهرههای ادبیات امریکای لاتین است که در سال 2010 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. یوسا در سال 1936 در آرکیپای پرو متولد شد. با جدایی پدر و مادر، او نزد خانواده مادریاش ماند که خانوادهای نیمهاشرافی بودند. به دلیل ماموریتهای این خانواده، یوسا مدتی همراه با آنها به بولیوی میرود و سپس دوباره به پرو برمیگردد. پس از آن، بخش عمدهای از زندگی یوسا در اروپا سپری شده اما با اینحال او ارتباطش با پرو را نیز همیشه حفظ کرده است. یوسا اولین مجموعه داستانیاش را با عنوان «رهبران» در سال 1959 منتشر کرد. یوسا نویسنده پرکاری است و بخش عمدهای از آثارش شامل رمانهایی است که در سالهای مختلف نوشته است و در آنها به مسایل مختلفی از جمله تاریخ و حکومتهای امریکای لاتین پرداخته است. «سور بز»، «گفتگو در کاتدرال»، «رویای سلت»، «جنگ آخر زمان»، «چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟»، «مرگ در آند» و «قهرمان عصر ما» برخی از آثار یوسا است که به فارسی ترجمه شده است.
درباره ترجمه کتاب «قصهگو»
کتاب «قصهگو» با ترجمه یحیی خویی در نشر چشمه منتشر شده است.
یحیی خویی، متولد 1322، مترجم معاصر ایرانی است. «در هوای رفیق» و «به سوی سرزمین سفید» از دیگر ترجمههای او هستند.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات آمریکای لاتین |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 280 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک