آزاد راه جنوبی - و داستان های دیگر
The Southern Thruway and Other Stories
خولیو کورتاسار
احسان چادگانی
خوب
دسته بندی: ادبیات-آمریکای-لاتین
| کد آیتم: |
1992843 |
| بارکد: |
9786227425536 |
| سال انتشار: |
1404 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
256 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
جیبی |
کتاب «آزادراهِ جنوبی و داستانهای دیگر» اثر خولیو کورتاسار
داستانهایی کوتاه از یکی از نویسندگان مطرح عصر طلایی ادبیات امریکای لاتین. کتاب «آزادراهِ جنوبی و داستانهای دیگر» ترجم? فارسی مجموعهای از داستانهای خولیو کورتاسار، نویسند? آرژانتینیِ برجسته و صاحبسبک، است.
در داستانهای کتاب «آزادراهِ جنوبی و داستانهای دیگر»، همراه با نویسندهای چیرهدست و کاربلد، انواع جهانهای داستانی و شیوههای قصهپردازی و عوالم خیالی و غریب را تجربه میکنیم.
کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر» هم شامل داستانهایی قصهمحور و دارای طرحوتوطئه از خولیو کورتاسار است و هم شامل داستانهایی از او که کمتر بر طرحوتوطئه و قصه و ماجرا استوارند و بیشتر حالوهوایی تجربی و فرمالیستی دارند.
کورتاسار نویسندهایست با جهان داستانی غریب و پیچیده و سبکی که جاهایی به شعر پهلو میزند. این ویژگیها را در داستانهای کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر» نیز خواهید یافت.
مروری بر کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر»
خولیو کورتاسار در یازده داستانی که ترجم? فارسی آنها را در کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر» میخوانید مرزهای واقعیت و خیال را مبهم کرده است. داستانهای این کتاب ما را با خود به دنیایی وهمناک، غریب، سوررئال، شاعرانه و هراسآلود و اضطرابزا میبرند.
در کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر» با داستانهایی نامتعارف مواجهیم که از مؤلفههای کلاسیک داستان کوتاه تبعیت نمیکنند و عرصهای را به روی مخاطب میگشایند که در آن مرز روشنی میان خیال و واقعیت وجود ندارد و این دو هردم باهم یکی میشوند و بههم میآمیزند؛ مثل داستان اول کتاب، با عنوان «نامه به بانویی جوان در پاریس»، که راوی آن خرگوش بالا میآورد!
البته وارد کردن عنصری فراواقعی به متن واقعیت تنها ترفند کورتاسار برای غریب و وهمآلود کردن داستانهای کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر» نیست. کورتاسار ترفندهای متعددی برای آشکار کردن وجه مرموز و غریب و غیرعادی واقعیت در آستین دارد. گاهی از مکانیزم خواب استفاده میکند و خواب را وارد متن داستان میکند و گاهی هم آنقدر روی جزئیات واقعی و روزمره و عینی و حتی پیشپاافتاده و بسیار معمولی متمرکز میشود یا این جزئیات را بهشکلی نامتعارف کنار هم میچیند که حاصل چیزی غریب به چشم میآید.
یکی دیگر از مختصات سبکی کورتاسار که به قصههای کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر» وجهی غریب میبخشد تشبیهات غریب و نامتعارف نویسنده در این داستانهاست؛ تشبیهاتی که باعث میشوند داستانها به شعر پهلو بزنند.
کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر» از یازده داستان تشکیل شده است.
داستانهای یازدهگان? کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر» عبارتند از: «نامه به بانویی جوان در پاریس»، «پرستارکورا»، «دروازههای بهشت»، «آزادراه جنوبی»، «دستوراتی خطاب به جان هاوِل»، «هم? آتشها آتشاند»، «طاقباز در شب»، «حیواننامه»، «جزیره در نیمروز»، «سلامت بیماران» و «دوردستها».
آنچه میخوانید قسمتی از داستان «نامه به بانویی جوان در پاریس» از کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر» است: «دهتا هستند. اکثرشان سفیدند. سرهای گرمشان را بهطرف چراغهای اتاق نشیمن بالا میآورند؛ همان سه خورشیدِ بیحرکتِ روزهایشان. عاشق نورند، چون شبهایشان نه ماه دارد، نه خورشید، نه ستاره، نه چراغهای خیابان. به خورشیدهای سهتاییشان زل میزنند و راضیاند. آنوقت است که شروع میکنند به جستوخیز اینطرف و آنطرف فرش، زیر صندلیها. ده لک? کوچک مثل یک صورت فلکی متحرک جایشان را با یکدیگر عوض میکنند، من هم دلم میخواهد شاهد سکوتشان باشم، ببینم که پایین پایم نشستهاند و سکوت کردهاند – یکجور رؤیا که هر خدایی در سر دارد آندرئا، رؤیایی که هیچ خدایی شاهدِ تحققش نمیشود – نه اینکه پشت عکس میگل دِ اونامونو وول بخورند، بعد بروند پشت خاکستردان سبزِ روشن و بعد هم در فضای خالی و تاریکِ زیر میز. همیشه تعدادشان کمتر از دهتاست، همیشه شش یا هشتتا هستند و از خودم میپرسم آن دوتای دیگر کجا غیبشان زده و نکند یکوقت سارا به هر دلیلی از اتاقش بیرون بیاید؛ و آن بخش مربوط به ریاستجمهوری ریواداویا که دلم میخواهد آن را از کتاب تاریخ لوپس بخوانم.
نمیدانم چطور طاقت میآورم آندرئا. یادت که هست، آمدم خانهات تا کمی استراحت کنم. تقصیر من نیست که گهگاه خرگوشی بالا میآورم، تقصیر من نیست که این حرکت از درون هم تغییرم داده. نمیخواهم اسمی برایش بگذارم، جادو هم نیست. مسئله فقط این است که نمیشود همهچیز ناگهان اینطور تغییر کند، گاهی وقتها اوضاع بیرحمانه برعکس میشود و وقتی توقع داری سیلی محکمی توی گوش راستت بخورد... همینطور است آندرئا، حالا ممکن است شکلش فرق کند، اما همیشه همینطور است.»
دربار? خولیو کورتاسار، نویسند? کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر»
خولیو فلورنسیو کورتاسار (Julio Florencio Cort?zar)، متولد 1914 و درگذشته به سال 1984، داستاننویس، شاعر، مقالهنویس و مترجم آرژانتینیِ تبع? فرانسه بود.
کورتاسار یکی از بنیانگذاران جنبش ادبی بوم امریکای لاتین است. او یکی از خلاقترین نویسندگان دوران خود و از نسل نویسندگانی بود که با شکستن قالبهای کلاسیک راهی نو پیش روی ادبیات جهان اسپانیاییزبان گشودند.
تاریخنگری، نثر منظوم و شکست روایت خطی از ویژگیهای اصلی آثار خولیو کورتاسار هستند. کورتاسار، جز داستاننویسی، در شعر و ترجمه و مقالهنویسی و نمایشنامهنویسی هم دستی داشت.
مایکل آنجلو آنتونیونی، کارگردان مشهور ایتالیایی، فیلم مشهور «آگراندیسمان» خود را براساس قصهای به همین نام از کورتاسار ساخته است.
از دیگر آثار خولیو کورتاسار میتوان به رمانهای «لِیلِی» و «امتحان نهایی» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسی کتاب «آزادراه جنوبی و داستانهای دیگر»
کتاب «آزادراهِ جنوبی و داستانهای دیگر» با ترجمه و مقدم? احسان چادگانی، همراه با مصاحب? جیسون وایس از مجل? «پاریس ریویو» با خولیو کورتاسار و یادداشتی در معرفی کورتاسار، در نشر خوب منتشر شده است. اساس این ترجمه، متن انگلیسی داستانهای خولیو کورتاسار بوده است.
احسان چادگانی، متولد 1372، مترجم ایرانی است. از ترجمههای او میتوان به کتابهای «پالپ فیکشن»، «کریستوفر نولان و هزارتوی روابط» و «دماغ: برگزید? داستانهای روس» اشاره کرد.