غرق شدگان در خنده
نویسنده: زیاد خداش
مترجم: انتظار شعبانی
ناشر: آده
دسته بندی: ادبیات عرب
712,500 ریال
کتاب «غرقشدگان در خنده» نوشتۀ زیاد خداش
قصههایی کوتاه از اردوگاه و حوالی اردوگاه. کتاب «غرقشدگان در خنده» مجموعهداستانیست از زیاد خداش، نویسندۀ فلسطینی، که در آن با طنزی تلخ از زیست روزمرۀ فلسطینیهای مقیم اردوگاه و مصائب و دغدغههای آنها سخن رفته است.
زیاد خداش در داستانهای کتاب «غرقشدگان در خنده» ما را با خود به متن سرزمینی اشغالشده میبرد و گوشههایی از زندگی مردمی را به تصویر میکشد که همواره تحت نظارتند و کابوس و واقعیت و وهم برایشان یکی شده است.
داستانهای «غرقشدگان در خنده» روایتگر کابوسهایی جمعیاند. در این داستانها وهم و واقعیت بههم میآمیزند و ماحصل این آمیزش طنزی سیاه و گروتسکوار است که چهرۀ هولناک واقعیت را عیان میکند.
مروری بر کتاب «غرقشدگان در خنده»
زندگی در اردوگاه و تحت نظارت پلیسی، بیوطنی، هراس، جنون، فقر، رنج، درماندگی و بیپناهی، خشونت، جنگ، بدنهای مثلهشده، مرگ؛ اینها مضامین اصلی داستانهای کتاب «غرقشدگان در خنده» را تشکیل میدهند.
زیاد خداش در کتاب «غرقشدگان در خنده» زندگی روزمرۀ فلسطینیانِ ساکن اردوگاه جلزون و شهر رامالله را به تصویر میکشد؛ زندگی روزمرهای که معمولاً از واقعیت عینی شروع میشود و یکباره سر از عرصۀ وهم و کابوس درمیآورد و خواننده را دچار وحشت میکند.
کتاب «غرقشدگان در خنده» کتاب بدنهای تکهتکهشده است؛ بدنهایی که هم واقعاً و هم در معنایی استعاری مثله شدهاند. در داستانهای این کتاب معمولاً همهچیز بهحالت عادی پیش میرود اما یکباره عنصری غریب وارد قصه میشود و واقعیت را به قلمرو وهم و وحشت یا واقعهای نامنتظر و غریب و غیرعادی میبرد.
راوی داستانهای کتاب «غرقشدگان در خنده» داستانهایش از اردوگاه و حوالی آن را معمولاً با شرح واقعهای آغاز میکند که در آغاز چندان غریب بهنظر نمیرسد و فقط کمی زندگی را از نُرمِ عادیاش خارج میکند اما چیزی نمیگذرد که همین انحرافِ جزئی از نُرمِ عادی زندگی به وضعیتی غریب و نامنتظر و طنزآمیز و در مواردی هولناک و گروتسک ختم میشود که خواننده را در پایان داستان شوکه میکند.
سادگی و ایجاز یکی از ویژگیهای سبکی داستانهای زیاد خداش در کتاب «غرقشدگان در خنده» است. داستانها اغلب از سهچهار صفحه تجاوز نمیکنند و همین ایجاز و نیز سادگی روایت است که شوک پایانی داستانها را تأثیرگذارتر و طنز سیاه و گروتسکوار آنها را بُرندهتر میکند.
کتاب «غرقشدگان در خنده» از مقدمۀ نویسنده و سی داستان تشکیل شده است.
عنوانهای داستانهای کتاب «غرقشدگان در خنده» عبارتند از: «بیزحمت پهلویم را پس بده!»، «خلیلِ همیشهبازنده»، «آقای معلم، واقعاً جنگه؟»، «خونی ابله، مثل خلأ»، «بدون پارگی»، «جنازهی شاهزادهخانمها»، «دختری زیبا در کنارش پیدا نکردند»، «در سطلآشغال هتلهای جهان»، «دربارهی عشق، دربارهی مادرم»، «دو انگشت بلندشدهی صالح»، «زخمهایی برای فروش»، «سلام آقای بورخس»، «علت گریههای شبانهی خواهران بزرگتر زیبا»، «غرقشدگان در خنده»، «قطار اونجاست!»، «کتابخانهای باز و روشن و شهری خوابزده»، «کریم رمانتیک»، «کیف مال من نیست»، «گچِ سفید»، «گروه یر موکیان رنجدیده»، « گل زردِ واتساپ»، «لهلهزنِ کوچک»، «روپوش سبز»، «راه میرفت و به ساعت نگاه میکرد»، «نابینای اردوگاه منم»، «نویسندهی داستانهای کوتاه، دستور سربازان را اجرا نمیکند»، «وقتی تصمیم گرفتم خودکشی کنم»، «ولی او هرگز بیرون نیامد»، «همهاش پدرم بود» و «مردی درشتاندام که درِ دستشویی را میبندد».
آنچه میخوانید داستان «سلام آقای بورخس» از کتاب «غرقشدگان در خنده» است: «در خیابان نزدیک دانشکدهی لوتری در رامالله، مردی را دیدم که بسیار شبیه بورخس بود؛ کاملاً نابینا و بسیار سفید. به بالا نگاه میکرد. در یک تاکسی کنار رانندهای که وجود نداشت، نشسته بود. مانند فیلمهای مصری، داد زدم: "تَکسی"، و تاکسی با صدای من راه افتاد و در برابرم قرار گرفت. سوار شدم و از راننده خواستم که ماشین جلویی را دنبال کند. در نیمهی راه، آینهی جلوی راننده را نگاه کردم. راننده خودِ بورخس بود. بهتزده در را باز کردم و از ماشین بیرون پریدم. روی پیادهروی مقابل سوپرمارکت "الترتیر" غلت زدم. مردم به طرفم دویدند. بدنم را بررسی کردند، مبادا آسیبی دیده باشم. در خیابان ابوریّا، با کمک تکهچوبی که تازه از درختی کَنده بودم، به راه افتادم.
برای استراحت روی سنگی نشستم. به شخصی که داشت از خانه خارج میشد تا سوار ماشینش شود، نگاه کردم. ای خدای آسمانها! خودِ بورخس بود! به هر جانکندنی بود بلند شدم و بعد تنم را رها کردم تا روی سراشیبی تند کوهستانی سقوط کند.
در بیمارستان چشمانم را باز کردم. پزشک مهربان و آرامی را لبخندزنان روبهروی خودم یافتم.
نابینا و بسیار سفید بود. درحالیکه به بالا نگاه میکرد، زخمهایم را معاینه میکرد.
دکتر بورخس را هُل دادم و بدون فکر کردن به اینکه در طبقهی چندم هستم، از پنجره بیرون پریدم.
در مردهشویخانهی بیمارستان رامالله دراز کشیده بودم و دستهایی آشنا، با اطمینان مرا میشستند. مطمئن بودم مردهشوی یکی از آشنایان بود، شاید هماردوگاهیام موسی، پسرِ دایی عطا؛ اما صدا، صدای موسی نبود. کور سفیدی بود با نگاهی رو به بالا.
بورخس را از بدن برهنهام دور کردم و برخاستم. از مردهشویخانه خارج شدم. احساس گرسنگی شدیدی داشتم. برهنه مسافت زیادی را طی کردم تا به رستوران "سامر" رسیدم و در یک غافلگیریِ شگفتانگیز، گارسون گفت:
"خیلی خوش آمدید آقای بورخس!"
لبخند زدم و برای فرار تلاشی نکردم.»
کتاب «غرقشدگان در خنده» با ترجمۀ انتظار شعبانی در انتشارات آده منتشر شده است.
دربارۀ زیاد خداش، نویسندۀ کتاب «غرقشدگان در خنده»
زیاد مصطفی خلیل خداش، متولد 1964، نویسنده و معلم فلسطینی است. او دارای لیسانس ادبیات عرب و ارتباطات از دانشگاه ملی یافا، یکی از معتبرترین دانشگاههای فلسطین، است و، علاوه بر نوشتن آثار داستانی و غیرداستانی، در مدارس رامالله نویسندگی خلاق درس میدهد. خداش در سال 2015 جایزۀ ادبیات فلسطین را دریافت کرده است.
از آثار زیاد خداش میتوان به کتابهای «دلایل بزرگ برای گریستن»، «اشتباه پیشخدمت»، «زخمها به ما اشاره میکنند»، «انگار نفر سومی بین ما بود» و «یک زمستان سنگین و یک زن سبک» اشاره کرد.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات عرب |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 90 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک