تاراس بولبا
نویسنده: نیکلای گوگول
مترجم: یلدا بیدختی نژاد
ناشر: ماهی
دسته بندی: ادبیات روسیه
1,125,000 ریال
رمان «تاراس بولبا» اثر نیکالای گوگول
یک رمان کوتاه حماسی – تاریخیِ رمانتیکِ کلاسیک از نیکالای گوگول. رمان «تاراس بولبا» (Тарас Бульба) اثری متفاوت در میان آثار گوگول است؛ اثری که گوگول در آن، برخلاف دیگر آثارش، کمتر طناز است و به نقد جامعۀ روسیۀ قرن نوزدهم نیز نمیپردازد و داستانی را روایت میکند که وقایع آن در گذشته و میان قزاقان اوکراینی رخ میدهد، اگرچه در رمان «تاراس بولبا» هم جاهایی شبحی از طنز و گروتسکِ گوگولوار رخ مینماید اما نه به پُررنگیِ داستانهایی چون «شنل» و «دماغ» یا رمان «نفوس مُرده» که در آنها طنز و گروتسک برجسته است.
متن اصلی رمان «تاراس بولبا» اولین بار در سال 1835 در مجموعهای از داستانهای کوتاه گوگول منتشر شد اما گوگول بعداً این رمان را بازنویسی و طولانیتر کرد و این متن دوم، که ترجمۀ فارسیِ یلدا بیدختینژاد از رمان «تاراس بولبا» هم براساس آن انجام شده، در سال 1842 به چاپ رسید.
رمان «تاراس بولبا» دستمایۀ چندین اقتباس سینمایی نیز قرار گرفته و براساس آن باله و اُپرا هم ساخته شده است.
مروری بر رمان «تاراس بولبا»
چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، وقایع رمان «تاراس بولبا» در اوکراین رخ میدهد. گوگول در رمان «تاراس بولبا» سبک زندگی قزاقها را بهخوبی ترسیم میکند و داستانی میآفریند که آمیزهای از حماسه و عشق و تراژدی است.
جنگ اوکراین با لهستان یکی از وقایع محوری در رمان «تاراس بولبا» است. شخصیت اصلی این رمان یک مرد قزاقِ سالخورده به نام تاراس بولبا است. در مورد این شخصیت گفته شده که گوگول او را با الهام از چند شخصیت تاریخی مختلف و درآمیختن آنها با یکدیگر خلق کرده است.
تاراس بولبا مردی جنگجو، تندخو، صریح، ساده و پیروِ سرسخت آیین ارتدوکس است. او زندگی سادۀ قزاقی را به زندگی پرتجمل ترجیح میدهد. در دورانی که آدابورسوم پرتجمل لهستانی میان اشراف روس باب شده است تاراس بولبا همچنان به سادهزیستی پایبند است و نمیخواهد به اربابهای لهستانی تمکین کند. یکی از دغدغههای او رسیدگی به شکایات روستاییان است که از فشار رباخواران و افزایش مالیات در رنجند.
تاراس بولبا دو پسر دارد که تحصیلکردۀ مدرسهای مذهبی در کییف هستند و تازه به خانه و نزد خانواده بازگشتهاند. از این دو پسر، یکی ماجراجوتر است و آن دیگری درونگرا و عاشقپیشه و دلباختۀ دختری لهستانی. در ادامۀ رمان «تاراس بولبا» میبینیم که تاراسِ پیر در تلاش است که قزاقها را به جنگ با لهستانیهای مسلط بر اوکراین برانگیزد. جنگ درمیگیرد و این جنگ به تقابلی میان تاراس بولبا و آن پسرش که عاشق دختری لهستانی است میانجامد؛ تقابلی که فرجامی تلخ و تراژیک دارد.
اما فرجام جنگ با لهستانیها چه خواهد شد؟ این را با خواندن کاملِ رمان «تاراس بولبا» در خواهید یافت.
رمان «تاراس بولبا» رمانیست که جنگ و حماسه و غرور ملی و عشق و لطافت را باهم دارد. گوگول در این رمان اگرچه جهانی مردانه و رزم و بزم مردان قزاق را به تصویر میکشد و تمرکز اصلیاش بر میدان جنگ است اما از جایگاه زن در این جهان مردانه نیز غافل نمیماند و گوشهچشمی هم به رنج زنان در چنین جهانی دارد که نمودش را در این سطرهای رمان «تاراس بولبا» میبینید: «آسمان دقایقی بود که در آغوش شب رفته بود. بولبا همیشه زود به خواب میرفت. روی زیراندازی دراز کشید و پوستین پوست برهاش را روی خود انداخت. هوا بسیار خنک بود و بولبا دوست داشت به نسبت شبهایی که در خانه میخوابید، خود را گرمتر نگه دارد. خیلی زود خرناسش بلند شد و کل محوطه نیز از پی او به خرخر افتاد. هرکس گوشهای دراز کشیده بود و خرناسی کوتاه یا بلند سرمیداد. اول از همه هم نگهبان خوابش برد، چون به مناسبت ورود پسران ارباب خود بیش از دیگران نوشیده بود. تنها مادر بینوای پسران چشم بر هم نمینهاد. اندکی بعد، آهسته بالای سر پسران دلبندش آمد. آن دو کنار یکدیگر خوابیده بودند. مادر با شانهی خود گیسوان پریشان و تابدارشان را مرتب کرد و با سرشک خود بر زلف سرکش آنان مهار زد. از آن دو چشم برنمیداشت و با دلی لبریز از مهر به سراپایشان مینگریست، گویی همه تن چشم شده بود. از تماشای پسرانش سیر نمیشد. خودش بزرگشان کرده و از سینهی خود به آن دو شیر داده و آنها را با مهر و عشق پرورده بود. اما اینک تنها دَمی فرصت داشت به آنها بنگرد.
"آه، پسرانم، فرزندان عزیزم! چه بر سرتان خواهد آمد؟ چه انتظارتان را میکشد؟ کاش دستکم یک هفته میماندید تا سیر ببینمتان!" زن دردمند با خود چنین میگفت و قطرههای اشک در چینهای چهرهاش، که زمانی زیبا بود، به جا میماند. او هم درست همچون هر زن دیگری در آن روزگار، موجودی بهراستی درمانده بود. تنها یک دَم عشق را چشیده بود، در شور و شوق عمر، در نخستین تب و تاب عهد جوانی. اما اندکی پس از آن، دلدار خشنش او را واگذاشت و شمشیر برداشت و میگساری در حلقهی یاران را به بودن در کنار وی ترجیح داد. زن سالی دو سه روز بیشتر شوهرش را نمیدید و گاه حتی تا چند سال هم خبری از او نمیشد. وقتی هم که به خانه میآمد، اوقات شیرینی برای همسرش فراهم نمیآورد – پیوسته با توهین و تحقیر با او رفتار میکرد و حتی کتکش هم میزد. آری، آن زن بینوا جز نوازشهایی ساختگی از مهر و محبت نصیبی نبرده بود. انگار او در جمع پهلوانان موجودی غریب به حساب میآمد، در گروه آن مردان بیزن که آیین عیاشانهی زندگی در زاپاروژیه سایهی سنگین خود را بر سر یکیکشان انداخته بود.»
دربارۀ نیکالای گوگول، نویسندۀ رمان «تاراس بولبا»
نیکالای واسیلیویچ گوگول، متولد 1809 و درگذشته به سال 1852، داستاننویس و نمایشنامهنویس اوکراینی بود. اوکراین در زمان گوگول جزوی از امپراتوری روسیه بود و به همین دلیل گوگول یکی از سردمدارانِ عصر طلایی ادبیات روسیه بهحساب میآید.
از گوگول بهعنوان یکی از نخستین نویسندگانی که در آثارش از تکنیک گروتسک استفاده کرده است یاد میشود. او در تعدادی از آثارش به نقد طنزآمیز جامعۀ روسی و فساد اداری گسترده در امپراتوری روسیه پرداخته است.
گوگول از نویسندگان بسیار تأثیرگذار بر ادبیات روسیه و جهان است. از جمله نویسندگان بزرگی که از او تأثیر گرفتهاند میتوان به فیودور داستایفسکی و فرانتس کافکا اشاره کرد.
قصههای کوتاه «شنل» و «دماغ»، نمایشنامۀ «بازرس» و رمان «نفوس مُرده» از جمله آثار مطرح نیکالای گوگول هستند. آثار او دستمایۀ انواع اقتباسها هم قرار گرفتهاند که از جملۀ آنها میتوان به اقتباس سینمایی گریگوری کوزینتسف و لئونید ترابرگ از قصۀ «شنل» و اقتباسی انیمیشنی از قصۀ «دماغ» اشاره کرد.
دربارۀ ترجمۀ فارسی رمان «تاراس بولبا»
رمان تاراس بولبا با ترجمه و مقدمۀ یلدا بیدختینژاد در نشر ماهی منتشر شده است. اساس این ترجمه، چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، روایت دومی است که گوگول از رمان «تاراس بولبا» ارائه داد.
یلدا بیدختینژاد، متولد 1365، مترجم ایرانی است. او دارای لیسانس زبان روسی و فوقلیسانس ادبیات روسی از دانشگاه تهران است.
از ترجمههای یلدا بیدختینژاد میتوان به کتابهای «سفرنامهی اروپا: تأملات زمستانی بر تأثرات تابستانی»، «ابلیسنامه»، «داستایِفسکی به آنّا» و «تدفینپارتی» اشاره کرد.
از رمان «تاراس بولبا» دو ترجمۀ فارسی دیگر هم موجود است. یکی از این ترجمهها، که ترجمهای قدیمی و مترجم آن قازار سیمونیان است، در سالهای مختلف توسط ناشران مختلف، از جمله انتشارات علمی و فرهنگی، منتشر شده است.
ترجمۀ دیگر رمان «تاراس بولبا» ترجمۀ پرویز شهدی از این رمان است. این ترجمه را نشر بهسخن منتشر کرده است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات روسیه |
زبان: | فارسی |
قطع: | جیبی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 216 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک