سقوط
The Fall
آلبر کامو
کاوه میرعباسی
چشمه
دسته بندی: ادبیات-فرانسه
| کد آیتم: |
1520516 |
| بارکد: |
9786220105626 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
36 |
| تعداد صفحات: |
100 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
سقوط
آلبر کامو
کاوه ميرعباسي
ناشر: چشمه
کتاب «سقوط» اثر آلبر کامو
روايتي از زوال و اضمحلال انسان در جهان مدرن. کتاب «سقوط» آلبر کامو رماني کوتاه در قالب تکگويي پرشوري است که برخي منتقدان آن را شبيه «يادداشتهاي زيرزميني» داستايفسکي دانستهاند. شخصيت اصلي داستان، ژان باتيست کلمانس، در حال گفتوگو با كسي است كه بيصدا است و در واقع كل روايت تكگويي بلند او است.
کتاب «سقوط» که مثل «بيگانه» يک رمان کوتاه است در آغاز قرار بود يکي از مجموعه داستانهاي کوتاهي باشد که کامو کار بر روي آنها را آغاز کرده بود.
کتاب «سقوط» روايتي دو پهلو دارد و سرشار از ايهام است. برخي منتقدان رمان «سقوط» را اعترافي از جانب کامو دانستهاند و برخي هم آن را به عنوان پس گرفتن چيزهايي دانستهاند که کامو در «بيگانه» شرح داده بود. اما با اين حال کامو شخصيت اصلي داستان يعني کلمانس را به شکلي پرورانده که ميتوان همه اين تعابير و تفاسير را به اين رمان نسبت داد و در نهايت روايت کامو چيزي بيش از همه اين تفاسير در خود دارد.
ماجراهاي رمان «سقوط» در آمستردام هلند ميگذرد و اين تنها اثر داستاني كامو است كه در جايي بيرون از الجزاير اتفاق ميافتد.
مروري بر کتاب «سقوط»
تمام روايت کتاب «سقوط» بر پايه گفتوگو با کسي شکل گرفته كه اثري از او در داستان وجود ندارد. به عبارتي، ما در «سقوط» فقط با صداي ژان باتيست کلمانس سروکار داريم. او وکيلي است درمانده که در ميخانهاي در هلند با مخاطبي بيصدا حرف ميزند. او پيشتر در پاريس وکيلي ماهر و موفق بوده اما حالا با نگاهي به گذشتهاش تصويري هولناک به ياد ميآورد. برخي کلمانس رمان «سقوط» را سيزيف مدرن ناميدهاند.
شخصيت اصلي رمان «سقوط» خود را گناهکار ميداند و اعتراف ميکند. اما گناه او گناه همه انسانهاي جهان کنوني است. روايت کلمانس خطابهاي الهامي يا به تعبيري اعترافات او است که مشخص نيست با چه دليلي به مخاطبي خاموش و نامعلوم بيان ميکند. ميتوان گفت از اينطريق کلمانس سير خودشناسي را طي ميکند و با خودشناسي در موقعيت تحقيرشدگي و به تعبير بهتر تحقير تمام انسانها قرار ميگيرد.
سقوط کلمانس به ظاهر به امتناع او از نجات دادن يک دختر مربوط است. دختري که در حال غرق شدن در آب بوده و کلمانس در حالي که روي پل حضور داشته به آب نميپرد. در ماجراهاي رمان «سقوط»، کلمانس يکبار صداي خندهاي از پشت سرش ميشنود و دچار حس گناه و اضطراب ميشود.
کلمانس شخصيتي است که صفاتي گاه متناقض در او گرد آمدهاند. در کتاب «سقوط» او بازيگري است خبره که در عين حال سخنوري قهار و چاپلوس و مهاجم هم هست و افزون بر اين، آدمي است در خود فرومانده که انگار نميتواند از حصار تنهايياش بيرون بزند. کامو او را انبوه شرهاي زمانه ما ميداند.
شيوه حرف زدن کلمانس به طرزي آشکار تصنعي و متکلفانه است و اين ويژگي در همان سطرهاي آغازين «سقوط» کاملا مشخص است: «جناب آقا، ميتوانم، بدون آنکه مزاحمتان شوم، کمکتان کنم؟ نگرانم مبادا نتوانيد منظورتان را به گوريلِ مُفَخَمي که صاحباختيارِ اين دمودستگاه است حالي کنيد. راستش، جز هلندي زبانِ ديگري بلد نيست. اجازه دهيد به نيابت از شما سفارش بدهم، وگرنه محال است بفهمد که شما يک ليوان جين ميخواهيد. آهان، اگر اشتباه نکنم، متوجه منظورم شد؛ از سر تکان دادنش ميشود حدس زد خيال دارد درخواستم را انجام دهد. در واقع دستبهکار شده، اما با شتابي عاقلانه و بيعجله. شانس آورديد غرولند نکرد. اگر خوش نداشته باشد مشتري را راه بيندازد، همين که غرولند کند کافي است: ديگر کسي به او اصرار نميکند. جانوران تنومند اين امتيازِ ويژه نصيبشان شده که، بهدلخواه، خوشخلق يا بدعنق باشند. ديگر رفع زحمت ميکنم، حضرت آقا؛ خوشحالم به دردتان خوردم. باز هم ممنونم و اگر مطمئن باشم وبال گردن نيستم، با کمال ميل ميپذيرم. واقعا لطف داريد. خب، ليوانم را ميگذارم کنارِ ليوان شما.»
درباره آلبر کامو نويسنده کتاب «سقوط»
آلبر کامو، رماننويس، نمايشنامهنويس، روزنامهنگار و روشنفکر فرانسوي-الجزايري، در سال 1913 از پدري الجزايري و مادري اسپانيايي به دنيا آمد. تمام کودکياش را با مادر در يک محله فقيرنشن الجزيره سپري کرد چرا که پدرش در سال 1914 کشته شده بود. فقر اين دوران تاثير مهمي بر کامو گذاشت و به درک او از جهان پيرامون کمک بزرگي کرد. کامو خيلي زود شروع به نوشتن کرد و به عنوان بازيگر هم مشغول کار شد. او عضو حزب کمونيست هم شد اما تنها يک سال در حزب ماند و از آن خارج شد. کامو زندگي کوتاه اما پرباري داشت و به عنوان يکي از نويسندگان و روشنفکران شاخص قرن بيستم شناخته ميشود. در کارنامه او نمايشنامه، داستان و آثاري با درونمايه فلسفي ديده ميشود. در سال 1959 کامو بر اثر تصادف از دنيا رفت. او برنده جايزه نوبل ادبي هم شده بود. «سقوط»، «کاليگولا»، «اسطوره سيزيف» «طاعون»، «بيگانه»، «سوءتفاهم» و «نوادگان خورشيد» برخي از آثار کامو هستند که به فارسي ترجمه شدهاند.
درباره ترجمه کتاب «سقوط»
کتاب «سقوط» با ترجمه کاوه ميرعباسي در نشر چشمه منتشر شده است.
کاوه ميرعباسي، متولد 1334، مترجم و داستاننويس معاصر ايراني است. ميرعباسي از کودکي به واسطه علاقه پدرش به مطالعه، به داستان علاقهمند شد و به محض آموختن خواندن و نوشتن شروع به خواندن کتابهاي داستان کرد و در همان کودکي اولين داستانش را هم نوشت. بعدتر او به مدرسه سنلويي رفت که در آنجا همه درسها به دو زبان فارسي و فرانسه خوانده ميشدند. ميرعباسي در دوران تحصيل در مدرسه داستانهاي زيادي نوشت که تعدادي از آنها در مجله «کيهان بچهها» منتشر شدند. او در مجموع دو سال با اين مجله همکاري داشت و در اين مدت حدود بيست داستان و پنج، شش ترجمه در آنجا منتشر کرد. او اولين ترجمهاش را در سال 1350 در انتشارات اميرکبير چاپ کرد. او کمي بعد براي ادامه تحصيل به فرانسه رفت و نزديک به دو دهه را در فرانسه و روماني و اسپانيا گذراند و در زمستان 1370 به ايران بازگشت. ميرعباسي از سال 1379 به صورت تماموقت و حرفهاي به ترجمه ادبي پرداخته و تا امروز تعداد زيادي کتاب و مقاله ترجمه کرده است. در سالهاي اخير او از مترجمان شاخص زبان اسپانيايي بوده و البته از زبانهاي انگليسي و فرانسوي نيز ترجمه ميکند. همچنين در سالهاي اخير او چندين رمان و داستان هم منتشر کرده است. «همه اسبهاي زيبا»، «صد سال تنهايي»، «قلمرو اين عالم»، «قلعه اوترانتو»، «سقوط»، «جاناتان مرغ دريايي»، «کمدي الهي» و «مزرعه حيوانات» برخي از ترجمههاي ميرعباسي هستند.