غارهای پولادین
نویسنده: آیزاک آسیموف
مترجم: سعید سیمرغ
ناشر: چترنگ
دسته بندی: ادبیات آمریکا
1,275,000 ریال
کتاب «غارهای پولادین» اثر آیزاک آسیموف
اولین کتاب از مجموعۀ موسوم به «مجموعۀ رباتی» آیزاک آسیموف. کتاب «غارهای پولادین»، با عنوان اصلی The Caves of Steel، یک رمان علمی – تخیلیِ پلیسی – معمایی است.
آیزاک آسیموف، که از استادان بهنامِ ژانر علمی – تخیلی است، در کتاب «غارهای پولادین» پای جنایتی را به فضا کشانده و اینگونه ژانر علمی – تخیلی را با ژانر پلیسی – معمایی درآمیخته و اثری پدید آورده است که هم هیجان ادبیات علمی – تخیلی را دارد و هم رمز و راز و تعلیق و کشش داستانهای کارآگاهی و جنایی را.
کتاب «غارهای پولادین» همچنین حاوی تأملات و پرسشهایی دربارۀ آینده و تبعات و نتایج پیشرفت علم و تکنولوژی است.
متن اصلی کتاب «غارهای پولادین» اولین بار در سال 1953، بهصورت پاورقی در مجلۀ «کهکشان»، و سپس در سال 1954 بهصورت کتاب منتشر شد.
مروری بر کتاب «غارهای پولادین»
آیزاک آسیموف، چنانکه پیشتر اشاره شد، در کتاب «غارهای پولادین» با بهرهگیری از مؤلفههای ژانر پلیسی – جنایی، معما را وارد ژانر علمی – تخیلی کرده و از این طریق به این ژانر غنای بیشتری بخشیده و به آن بُعدی تازه داده است.
داستان کتاب «غارهای پولادین» در چندین هزار سال بعد اتفاق میافتد؛ در دورهای که انسانها عرصۀ جولان خود را از زمین به نقاط دیگر فضا گسترش دادهاند و سیارههایی دیگر را مسکونی کردهاند و گروهی از انسانها در آن سیارهها زندگی میکنند و ساکنان زمین هم در شهرکهایی زیرزمینی که فولاد گرداگردشان را فراگرفته است بهسر میبرند. در چنین دورهای است که ناگهان قتلی در یک شهرک فضاییِ همسایۀ زمین رخ میدهد و ماجرای کتاب «غارهای پولادین» حول کشف معمای این قتل میگردد.
در کتاب «غارهای پولادین» یک کارآگاه از میان زمینیها، به نام الایجا بیلی، به همراه یک ربات انساننما، به نام دنیل آلیوا، از شهرک فضایی مأمور میشوند که راز این قتل را کشف کنند و ما همراه با این دو در زمین و کهکشان سفر میکنیم و ماجراهایی مهیج و معمایی و پر از رمز و راز را دنبال میکنیم.
کتاب «غارهای پولادین» یک رمان جذاب، سرگرمکننده و پرکشش علمی – تخیلی و جنایی - معمایی است. آسیوف در این رمان، هنرمندانه از عهدۀ ترکیب این دو ژانر برآمده است و بهشیوهای هوشمندانه از مؤلفههای جذابیتبخش این هر دو ژانر بهره گرفته است.
کتاب «غارهای پولادین» همچنین، از خلال داستانی مهیج و معمایی، پرسشها و تأملاتی را دربارۀ آینده و نیز دورانی از زندگی بر روی کرۀ زمین را که در این رمان به تاریخ پیوسته است پیش میکشد؛ پرسشها و تأملاتی دربارۀ اینکه پیشرفت و همسایگی انسان و موجودات فضایی چه تبعاتی میتواند داشته باشد و آیندهای که در آن، بخشی از فضا مسکونی شده و فضاییها و زمینیها باهم تنشهایی پیدا کردهاند چگونه آیندهای میتواند باشد و انسان در چنین آیندهای چگونه به گذشته میاندیشد؟
در بخشی از کتاب «غارهای پولادین» میخوانید: «وقتی شهرک فضایی چیزی حدود بیست و پنج سال پیش تأسیس شد، تمایل قدرتمندی وجود داشت که آنجا را تبدیل به مکانی دیدنی کنند. جمعیت شهر گلهوار به آنسو روانه شدند.
فضاییها جلوی این رویه را گرفته بودند. مؤدبانه (آنها همیشه مؤدب بودند) ولی بدون هیچگونه سازشی، با مهارت یک مانع نیرو بین خودشان و شهر برقرار کرده بودند. خدمات مهاجرتی و ایست گمرکی برپا کردند. اگر کسی کاری آنجا داشت، خودش را معرفی میکرد، اجازه میداد بازرسی بدنی شود و تحت آزمایش پزشکی قرار بگیرد و فرایند گندزدایی را طی کند.
این کارها به نارضایتی دامن زد. طبیعی هم بود. نارضایتی بیشتر از آن بود که رفتار فضاییها سزاوارش باشد. این نارضایتی چوب لای چرخ برنامۀ نوسازی گذاشت. بیلی شورشهای مانع را به یاد داشت. او خودش جزئی از جمعیتی بود که خودشان را از میلههای مسیر پرسرعت آویزان کردند، بدون داشتن امتیاز درجه وارد بخش صندلیدار شدند و بیمحابا روی نوارها دویدند و خطر شکسته شدن دست و پایشان را به جان خریدند و به مدت دو روز درست آنسوی مانع شهرک فضایی ماندند و با دادوفریاد شعار دادند و اموال عمومی شهر را از شدت درماندگی تخریب کردند.
بیلی اگر هنوز خوب فکر میکرد، میتوانست آوازهایی را که آنزمان میخواندند، به یاد بیاورد. آوازی بود به نام انسان روی مادر زمین زاده شد، میشنوی؟ که از روی آهنگی قدیمی با ترجیعبندی بیمعنی ساخته شده بود:
انسان روی مادر زمین زاده شد، میشنوی؟
زمین دنیایی است که او را زاد، میشنوی؟
فضایی، برو گم شو
از چهرۀ مادر زمین وارد فضا شو
فضایی کثیف، میشنوی؟
صدها شعر دیگر هم بود. بعضیهایشان هوشمندانه بودند، خیلیهایشان ابلهانه و خیلیها هم رکیک بودند؛ ولی همهشان با فضایی کثیف، میشنوی؟ تمام میشدند. همۀ اینها پاسخ بیهودهای بود به فضاییها به دلیل بدترین توهینی که به زمینیها کرده بودند: اصرار بر اینکه زمینیها را موجوداتی نفرتانگیز و بیمار میدانستند.
البته فضاییها زمین را ترک نکردند. حتی نیاز نداشتند هیچکدام از سلاحهای مرگبارشان را به کار بگیرند. ناوگان قدیمی زمین خیلی زود فهمیده بود نزدیک شدن به هرکدام از کشتیهای دنیاهای خارجی مساوی با خودکشی است. در آن روزهای اولیۀ تأسیس شهرک فضایی، هواپیماهای زمینی که دست به مخاطره زده و بر فراز آن پرواز کرده بودند، به سادگی ناپدید شده بودند. در بهترین حالت شاید تکهای از بالشان ممکن بود روی زمین بیفتد.
هیچ جمعیتی هم نمیتوانست آنقدر دیوانه باشد که تأثیر دست ویرانگر زیراثیریای را که در جنگهای یک سدۀ پیش روی زمینیها به کار رفته بود، فراموش کند.
به این ترتیب فضاییها پشت مانعشان، که آن هم از تولیدات دانش پیشرفتهشان بود ماندند؛ مانعی که با هیچکدام از روشهای موجود زمینی نمیشد آن را شکست. آنها با خونسردی سوی دیگر مانعشان نشستند تا وقتی که شهر جمعیت را با بخار بیهوشکننده و گاز قیآور آرام کرد. پس از آن زندانهای طبقۀ پایین پر شده بود از سردستهها، یاغیها و کسانی که صرفاً به این دلیل بازداشت شده بودند که دمدست بودند. آنها هم همگی پس از مدتی آزاد شدند.
پس از آنکه به قدر کافی از آن ماجراها گذشت، فضاییها هم از محدودیتهایشان کاستند. مانع برداشته شد و به پلیس شهر اعتماد کردند تا از انزوای شهرک فضایی محافظت کند. از همه مهمتر اینکه آزمایشهای پزشکی دیگر آنقدرها آزاردهنده نبود.
حالا بیلی فکر میکرد که شاید اوضاع جهت عکس را در پیش بگیرد. اگر فضاییها جداً فکر میکردند که یک زمینی به شهرک فضایی رفته و مرتکب قتل شده، ممکن بود مانع دوباره مستقر شود که خیلی بد میشد.»
دربارۀ آیزاک آسیموف نویسندۀ کتاب «غارهای پولادین»
آیزاک آسیموف (Isaac Asimov)، متولد 1920 و درگذشته به سال 1992، داستاننویس روسی - امریکایی، نویسندۀ کتابهای علمیِ عامهپسند و به زبان ساده و استاد بیوشیمی دانشگاه بوستون بود. او در دوران حیاتش، در کنار آرتور سی. کلارک و رابرت ای. هاینلاین، یکی از سه نویسندۀ بزرگ ژانر علمی – تخیلی به حساب میآمد.
آسیموف سهساله بود که خانوادهاش از روسیه به امریکا مهاجرت کردند. در بروکلینِ نیویورک بزرگ شد و خواندن را در پنجسالگی آموخت. خانوادۀ آسیموف چندین مغازۀ قنادی داشتند و در آنها، علاوه آبنبات، روزنامه و مجله، از جمله مجلات علمی – تخیلی، میفروختند.
آسیموف خواندن داستانهای علمی – تخیلی را از نُهسالگی آغاز کرد. در یازدهسالگی اولین داستانش را نوشت و در هجدهسالگی به باشگاه هواداران ادبیات علمی – تخیلی پیوست و در آنجا دوستانی پیدا کرد که بعداً نویسنده یا ویراستار داستانهای علمی – تخیلی شدند.
در سال 1937 آسیموف اولین بار به نوشتن بهصورت حرفهای اندیشید و شروع به نوشتن اولین داستان علمی – تخیلی خود کرد. از سال 1939 داستانهای او در نشریات چاپ شدند و او توانست از طریق نوشتن کسب درآمد کند و هزینۀ تحصیلش را بپردازد. هنوز اما درآمدش از راه نوشتن بهقدری نبود که بتواند تماموقت به این کار بپردازد. کمکم اما به نویسندهای مشهور و یکی از بهترین و مهمترین و معروفترین نویسندگان ادبیات علمی – تخیلی بدل شد.
مجموعه کتابهای «بنیاد» از مهمترین و معروفترین آثار داستانی آیزاک آسیموف است. مجموعۀ رباتی، که چنانکه پیشتر اشاره شد کتاب «غارهای پولادین» اولین کتاب آن است، و نیز مجموعۀ «امپراتوری کهکشانی» دیگر آثار داستانی مطرح و مهم او هستند.
آسیموف همچنین بهخاطر قوانینی موسوم به «قوانین سهگانۀ رباتیک» شهرت دارد و «دانشنامۀ بریتانیکا» از او بهعنوان واضع واژۀ «رباتیک» در زبان انگلیسی نام برده است.
همچنین در «فرهنگ انگلیسی آکسفورد» از آسیموف بهعنوان واضع دو واژۀ «پوزیترونیک» و «روانتاریخ» نام برده شده است.
بهافتخار آیزاک آسیموف، سیارکی را سیارکِ «آسیموف 5020» نام دادهاند.
دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «غارهای پولادین»
کتاب «غارهای پولادین» با ترجمۀ سعید سیمرغ در انتشارات چترنگ منتشر شده است.
سعید سیمرغ، متولد 1359، مترجم ایرانی است. از ترجمههای او میتوان به کتابهای «خورشید برهنه»، «ارتقا»، «لبههای تیز»، «ریگی در آسمان»، «برجیس را بخر!»، «دریاهای سرخ زیر آسمانهای سرخ» و «جمهوری دزدان» اشاره کرد.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات آمریکا |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 274 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک